رجوی برای اینکه بتواند کار خودش و ارتباط خودش را با ساواک سر بسته نگه دارد، برادرش کاظم را جلو انداخت و با تلاش او اعدام نشد.
چرا مسعود رجوی تا قبل کشته شدن برادرش کاظم سخنی از وی به میان نمی آورد و بعد فوتش شروع به تعریف و تمجید از او نمود!؟ از رجوی خارج از این هم انتظار نمی رود.
رجوی برای اینکه بتواند کار خودش و ارتباط خودش را با ساواک سر بسته نگه دارد برادرش کاظم را جلو انداخت و با تلاش وی بود که اعدام نشد. بعد از مرگ برادرش کاظم رجوی طی یک برنامه مفصل و تشریفات نظامی در وادی السلام کربلا برادرش را دفن نمود.از اون تاریخ اسم برادرش بر سر زبانها افتاد. بطوری مریم قجر از کاظم تمجید می کرد که جای شبحه ای نگذارد برای بیرون از خودشان البته این سبک و سیاق چیز ناشناخته و تازه ای نبود. رجوی در رابطه با حنیف نژاد هم همین ریل را رفت و گفت زمانی که در بند بودیم توسط محمد آقا به من پیام داد که ما میمیریم ولی تو میمانی. رجوی کسی است که خودش دوستانش را لو داد او یکباره سمبل ماندگاری و زندانی مقاوم شد، از همانجا فکر جاه طلبی و رهبریت سازمان را داشت و مخالفین خود را بعد آزادی از زندان سربه نیست نمود.مدارک بدست آماده از همکاری رجوی با ساواک بعدها منتشر شد و معلوم بود این اعتماد به نفس خویش را مدیون ساواک هست که در مقابل جان ناچیزش بهش داده بودند.رجوی این فرار را در پروسه چندین ساله سازمانی خود دارد ولی همیشه روی جنبه مثبت آن یعنی جائی که تعریف می شود سخن می گوید نه آن وجه پنهان ارتباط و اینکه چه چیزی باعث شد او زنده بماند.
سندی از نامههای اداره ساواک منتشر گردیده که براساس آن همکاری مسعود رجوی سرکرده فرقه مجاهدین با آن سازمان را برملا کرده است.