به مناسبت سالگرد عملیات فروغ جاویدان رجوی
در سالگرد عملیات جاه طلبانه و نا بخردانه فروغ جاویدان رجوی که با مقابله عملیات مرصاد به شکست انجامید و منجر به کشته و مجروح شدن 1400 نفر از اعضای فرقه رجوی شد، بر آن شدیم تا با یکی از اعضای ارشد این سازمان که شجاعانه حصارهای ذهنی را در نوردید و از دیوارهای مستحکم قرارگاه اشرف گریخت، مصاحبه کنیم.
خانم زهرا سادات میرباقری در سال 1366 به سازمان مجاهدین خلق پیوست و به مدت 23 سال دائم و تمام وقت در این سازمان عضویت داشت و آخرین رده تشکیلاتی او عضویت در شورای رهبری سازمان بود. او در سال های آخر به ماهیت پلید و غیر انسانی این فرقه پی برد و تصمیم به فرار گرفت.
بعد از 4 بار طراحی برای فرار، سرانجام موفق شد که در داخل بیمارستان عراق جدید واقع در درب غربی قرارگاه اشرف که قرارگاه مرکزی سازمان بود در یک لحظه از محاصره زنجیره های انسانی اعضای شورای رهبری بگریزد. از آن زمان کمر همت بربست تا واقعیت های درونی تشکیلات رجوی را بر دیگران آشکار نماید و تجربیات خود را برای روشنگری قشر جوان به کار گیرد.
خانم میرباقری از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزام. لطفاً با مرور خاطرات خود بفرمایید که عملیات فروغ جاویدان با چه انگیزه ای آغاز شد؟
من هم از شما ممنونم. مسعود رجوی برای این که سازمانش با قرارداد صلح بین ایران و عراق و اجرای قطعنامه 598 نابود نشود، صدام حسین رییس جمهور عراق را قانع کرد تا اجازه دهد به ایران حمله نظامی کند و طبق خواب های پنبه دانه ای که می دید تهران را از طریق عبور از کرمانشاه فتح کند!
ارتش آزادی بخشی که رجوی بنا نهاده بود زائده جنگ عراق و ایران بود، در نتیجه این آتش بس طناب دار رجوی و سازمانش محسوب می شد.
پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل از جانب ایران در تاریخ 27 تیرماه 1367 بزرگترین شوک و ضربه بر تحلیل ها، استراتژی و کلیه تاکتیک های رجوی و نابودی ارتش آزادی بخش و سازمان مجاهدین خلق برآورد می شد.
انسان در تبیین جهانِ مسعودرجوی یک ابزار می باشد، در نتیجه به هر شکلی که خواست و هدفش ایجاب کند با وی تنظیم می کند، به این دلیل بود که مریم رجوی همواره به زنان شورای رهبری و بقیه ی اعضا می گفت:”باید تلاش کنید که مثل یک موم نرم در دستان ما باشید و از خود اراده و خواستی نداشته باشید، حتی اگر ما دستوری را مخالف تمایل و فکر شما بدهیم.”
در تمرینات و مانورهای سه عملیات مهم سازمان (آفتاب، چلچراغ و فروغ جاودان) انسان های زیادی به ویژه زنان کشته، مجروح و معلول شدند.
مسعود رجوی؛ در تمهید و آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان سازماندهی جدید اعلام کرده بود در این رابطه از انرژی تمام زنان و مردان به خصوص مجروحان و معلولان استفاده ی ظالمانه و جنایت کارانه می شد.
شما در زمان عملیات فروغ جاویدان در چه قسمتی از تشکیلات مشغول بودید؟
در تمرینات بدن سازی و آمادگی گردان های عملیات آفتاب که دو عملیات قبل ازعملیات فروغ بود من دچار آسیب جدی از ناحیه کمر شده بودم، لذا سازمان به دلیل آسیب کمرم به ناچار مرا در عملیات شرکت نداد. آن ها از زمان مانورهای آفتاب تا شروع عملیات فروغ جاویدان نسبت به عمل جراحی کمرم اقدام نکردند. هنگام حرکت برای عملیات فروغ مرا به بیمارستان طباطبایی در بغداد بردند. آنجا به همراه چند خانم از جمله فائزه محبت کار که در عملیات و مانورهای چلچراغ مجروح شده بودند، بستری شدم.
به دلیل بیگاری کشیدن تشکیلات رجوی از من، پاها و کمرم آسیب دیده و به شدت ملتهب و عفونی شده بود و دیگر آمپول آسپژیک که مسکنی قوی و متداول در سازمان بود دردهایم را تسکین نمی بخشید. دکتر سنان متخصص ارتوپد عراقی از وضعیت جسمی من ابراز تأسف کرد و گفت:”در اولین فرصت باید مهره ی کمرت که عفونی شده است جراحی و خارج شود” من از شدت درد به خود می پیچیدم در حالی که مسئولیت پشتیبانی زنان اعزام شده از اروپا برای شرکت در عملیات فروغ جاویدان به عهده من گذاشته شده بود. مسعود رجوی دستور داده بود:”به دلیل کمبود نیرو باید شبانه روز ماکزیمم از تمام انرژی هر جنبنده ای در سازمان حتی مجروح و معلول، نهایت مکش و کار استخراج شود.” در اجرای این دستور تمام مجروحین، بیماران و معلولین را به صحنه نبرد کشاندند و عده انگشت شماری هم که در بیمارستان بستری بودیم اگر در عملیات شرکت می دادند باید نفراتی را هزینه نگهداری ما می کردند و این به ضرر رجوی بود لذا ما را همانطور رها کردند و به عملیات نبردند.
با شروع عملیات فروغ جاویدان؛ من با وضعیت حاد بیماری به همراه چند مجروح زن در بیمارستان طباطبایی بغداد بستری بودیم و از طریق رادیو صدای مجاهد روند این عملیات را پیگیری می کردیم. سرانجام شنیدیم که سازمان شکست خورده است. در آن زمان همه به دنبال خبر سلامتی عزیزان، خواهران، برادران، فرزندان و همسران خود بودیم. افراد اعزامی با روحیه ای در هم شکسته، تنی مجروح و انبوهی سؤالات بدون پاسخ به قرارگاه اشرف بازگشتند.
بعدها خبردار شدیم که 1400 نفر از اعضای سازمان مجروح، معلول و مفقود شده اند. شکست در این عملیات، ضربه سنگینی بر پیکر سازمان وارد کرد.
آیا تاکنون مسعود رجوی به اشتباه خود در اقدام به عملیات فروغ جاویدان اعتراف کرده است؟
مسعود رجوی هیچ گاه مسئولیت شکست این عملیات جنایت کارانه را برعهده نگرفت بلکه فرماندهان و اعضای شرکت کننده در عملیات را مقصر می دانست و می گفت:”علت شکست این بود که شما بیش از حد در صحنه های عملیات به فکر همسران و خانواده خود بودید و تمام عیار و جانانه برای من نجنگیدید.” شکست رجوی در عملیات فروغ جاویدان زمینه ساز مسأله داری و جدایی بسیاری از اعضا و افشاگری های آنان شد.
رجوی در آن زمان وعده فتح سه روزه تهران را داده بود، در مورد وعده های دروغین رجوی و عدم تحقق آن ها مطالبی را بیان نمایید؟
اکنون 29 سال از آن تاریخ می گذرد، رجوی از پاسخگویی در مورد شکست ها و جنایاتش فرار کرده و همسرش مریم رجوی را به صحنه آورده است. او با امروز و فردا کردن ها، وعده های دروغین و ایجاد فضای هیجانی کاذب مانع خروج اعضا می شود. مسعود رجوی همچنان فرار رو به جلو می کند و به وطن فروشی و جنگ طلبی خائنانه و جنایت کارانه اش ادامه می دهد و با دشمنان ایران هم پیمان می شود، با این تفاوت که برحسب اقتضای روز ارباب خود را تغییر می دهد. اکنون رجوی با همدستی داعش و حامیان تروریسم به دنبال جنگ طلبی و وطن فروشی دیگری است.
تهیه و تنظیم از عاطفه نادعلیان
دوستان لطفا سریع موضع نگیرید و با هم دیگر با احترام برخورد کنید
شاید هم به قله رهایی رسیده
مسخره بازیه بابا مگه میشه
ولی من یه ایرانی وطن دوست هستم و همه رو دوست دارم
کیا رادوست داری مردم ایران یامنافقین صدامی را؟؟؟
خانم نازنین واضح تر صحبت بفرمایید
۱_چه چیزی مسخره بازیه ؟
۲_منظورتون از همه رو دوست دارم چیه ؟کیارو دوست دارید؟
۳_منافقین کسانی هستند که صحبت کردن در مورد انها به همین سادگی نیست اینها کسانی هستند که دستشان به خون ملت ایران به طور کلی الوده هست
معلومه خانم نازنین اززنان رجوی هست رفته عملیات جاری وغسل هفتگی ادبیات زنان رجوی مشخص هست