24 سال قبل دریک صحنه سازی و تظاهر آمیخته با دروغ مریم رجوی بعنوان رئیس جمهور منتخب به اصطلاح شورای ملی مقاومت از سوی مسعود رجوی انتخاب و معرفی شد.
مریم رجوی در سال ۷۳ به منظور به رسمیت شناخته شدن منصب ریاست جمهوریش به فرانسه رفت و در سال ۷۵ دست از پا درازتر به عراق و پادگان اشرف بازگشت درتمامی آن سالیان چه تحلیل ها که نکرد وچه شعارهای فریبنده ای که نداد. هرسال و به همین مناسبت جشن های پر زرق و برق تبلیغات وسیع و بزرگ نمایی های دروغین والبته از کیسه صدام وبه بهای خیانت و وطن فروشی برگزار می شد که مورد تمسخر منتقدین و مخالفین این فرقه و بصورت یک سوژه طنز تبدیل شده بود. اوج این نمایش کمیک اصرارهای مسعود رجوی برای ابلاغ حکم ریاست جمهوری و ناز کردنهای مریم بود. در۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ برابر با ۲۷ خرداد ۸۲ مریم رجوی طی عملیاتی در پاریس توسط پلیس فرانسه وبه جرم پولشویی وتهدید اعضای جدا شده اروپا به ترور دستگیرشد.
سرکردگان فرقه رجوی برای آزادی وی عملیات تروریستی خود سوزی اعضا را در دستور کار قراردادند. درجریان این خود سوزی ها دونفرکشته شدند. درطی آن سالیان برگزاری جشن های سالگرد دراشرف برگزارمی شد. وکارناوال های ورزشی وبرنامه های هنری اجباری درپادگان اشرف به راه می افتاد. شعار مریم مهرتابان رئیس جمهور ایران می بریمش به تهران بمثابه مسخره ترین وبی محتواترین شعار را بر زبان اعضا جاری ساختند ومریم رجوی درهر روز و شب در توهم احمقانه ریاست جمهوری ذهن و روان افراد را آزار میداد. بر اثر تبلیغات هیستریک در تشکیلات چنین وانمود می کردند که گویی مریم از طرف تمامی سران کشورها بعنوان ریاست جمهورمنتخب مردم به رسمیت شناخته شده وعنقریب تاج گذاری خواهد کرد. ولی در سالهای اخیربه ناگاه آن شور و هیجان کاذب فروکش کرد ودرسایت های تبلیغاتی فرقه رجوی به یک موضوع درجه دو و بی اهمیت به آن پرداخته میشود. دیگرخبری از آن همه لاف و گزاف نیست. با انتقال فرقه مجاهدین خلق به آلبانی اکنون شرح وظایف رئیس جمهور مقاومت تغییرکرده و بجای پرداختن به سیاست های کلان ریاست جمهوری درمقرهای مفید واشرف مشغول چک وچانه زدن با اعضای ناراضی و التماس آنها برای ماندن در فرقه است.ولی این التماس ها هم گره ای از او حل نکرده است و روزانه برتعداد اعضای جداشده اضافه میشود. مریم رجوی که روزی لاف رئیس جمهوری ایران را می زد اکنون به نقطه ای رسیده است که دیگرحتی اعضایش هم حرف او را نمی خواهند همان اعضایی که روزی می خواستند روی دوش خود به تهران ببرند.
ص اهوازی