در زمانیکه صدام زنده بود و بر سرقدرت، او را حضرت ریئس جمهور رهبر، آقای صدام حسین میگفتند. یعنی که ایشان هم حضرت بود هم رئیس جمهور بود و هم رهبر! یعنی که همه کاره بود و مهمتر اینکه این عناوین واین پست ها بصورت مادام العمر تحت اختیار ایشان قرار داشت و به هیچکس دیگر هم نمیرسید! در تاریخ سی مهر هم این اتفاق در سازمان افتاد. یعنی که خواهر مریم بصورت کاملا انتصابی، بصورت مادام العمر و بدون داشتن رقیب، رئیس جمهور شدند و الان نزدیک به بیست سال است که در این پست قرار دارند. ایشان سالهاست که در این رویاست که روزی به قدرت برسد و بتواند رئیس جمهور ایران شود! داستان ریئس جمهور شدن مریم رجوی هم یکی از آن داستان هایی بود که در سازمان بصورت کاملا فرمایشی اتفاق افتاد. این داستان را خود رجوی براه انداخت تا یکه تازی اش را بعنوان یک آلترناتیو برای حکومت ایران بی رقیب کند. اکنون دیگر همگان میدانند که تمامی اعضا باصطلاح شورای ملی مقاومت، آدم های سازمان هستند و بصورت ماهانه حقوقشان را دریافت میکنند. پس طبیعتا نمیتوانند که نظری خلاف بر نظر سازمان داشته باشند و وجود و حضور و قطعا نظراتشان، کاملا با خط و خطوط سازمان مطابقت دارد. پس مریم رجوی هم بدون داشتن مخالف و حتی رقیب انتخاباتی، بصورت کاملا فرمالیته و بصورت دائمی، باین عنوان معرفی شد! در سازمان هیچ کدام از این انتخابها، بصورت دمکراتیک و با آراء واقعی اعضا انجام نمیشد. از انتخابات سوری و پوشالی مسئول اولی گرفته تا همین مثلا انتخاب مریم رجوی! همه چیز از قبل و توسط شخص رجوی معین میشد و سپس برای گرفتن ژست های دمکراتیک، صحنه سازی میشد. بیاد دارم در مراسمی شخص مسعود میگفت: که اگر پیروز شدیم همه چیز برای مجاهدین است! بهترین ها برای خودمان است! خوب میدانیم که رژیم های دیکتاتوری اعتقادی به انتخابات ندارند و بصورت پادشاهی اداره میشوند. البته پادشاهی که هم پادشاه است، هم رئیس جمهور یا نخست وزیر است و خلاصه همه کاره خودش است. این رژیم ها برای اینکه مبادا کسی در قدرت شریکشان شود و یااینکه بعد از مدت مثلا 4 سال مجبور شوند قدرت را به شخص دیگری تحویل دهند، اینگونه کشور را اداره میکنند! در سازمان هم اوضاع به همین منوال بود. یعنی که مسعود هم بعنوان فرمانده کل ارتش و هم مسئول شورای ملی مقاومت و هم رهبری عقیدتی مجاهدین و مریم هم که رئیس جمهور بود! یعنی اجازه نداند که هوا هم بین شان نفوذ کند. اکنون بیش از بیست سال از روزیکه مریم بعنوان رییس جمهور انتصاب شده است میگذرد. روزیکه مسعود رجوی از موضع قدرت، او را باین پست منصوب کرد. اکنون بعد ازگذشت اینهمه سال، نه اثری از توپ و تانک وارتش آزادیبخش مانده و نه شورایی و نه مقاومتی! مجاهدین در یکی از فقیرترین کشورهای اروپایی، بدنبال دریافت اقامت وپاسپورت و کاسه لیسی امریکا برای رفتن به زیر قبای آنها! از مجاهدین نه اصول ماند و نه ایدئولوژی و نه نیروهای تازه نفس و آماده به رزم و این محصول بادی است که آقای مسعود رجوی طی سالیان سال در عراق کاشت.آری هرکس باد بکارد، باید که طوفان درو کند!
مراد