بعد از اخراج از عراق، رفتن به کشور آلبانی و حضور مریم قجر در کنار نیروهای وارفته فرقه نشان از آن دارد که دیگر خط و خطوط رجوی به آخر خط رسیده است. مریم قجر و دستگاه تبلیغاتی فرقه هنوز بر طبل توخالی به اصطلاح سرنگونی می کوبند و ادعا دارند که سرنگونی خیالی شان در دسترس است!!!.
مریم قجر اکنون با حقه بازی و فریبکاری اعضای وارفته اش را به زندان جدیدی در نزدیکی شهر تیرانا انتقال داده است تا بتواند هم چنان بر روی اعضایش کنترل بیشتری داشته و مریم قجر به مغزشویی ادامه دهد.
وقتی وضعیت کنونی فرقه تروریستی رجوی را می بینم به یاد حرفهای رجوی در نشست های حوض در سال 1374 می افتم که عنوان داشت: اگر ارتش آزادی بخش وی منحل بشه تشکیلات فرقه به سمت بورژوازی بره فقط یک راه باقی می ماند و اون هم خودکشی است دیگر نه ارتشی باقی خواهد ماند و نه سازمانی!!!.
اگر این گفته رجوی را قبول داشته باشیم می توانیم اکنون وضعیت اسفبار تشکیلات فرقه همانند حرفهای رجوی است چون دیگر ارتشی در کار نیست و تشکیلات کاملاً در آغوش بورژوازی قرار گرفته است پس تنها راهی که باقی می ماند خودکشی رجوی و مریم قجر است.
ولی از آنجایی که سران فرقه هیچ وقت روی حرفشان نبودند به طبع روی این مسئله هم باقی نخواهند ماند و حاضر هستند با تمام خفت و خواری در آغوش غرب به خیانت و جنایت خود ادامه دهند.
آیا عکس یادگاری گرفتن با جنایت کاران غربی و دست زدن و خوشحالی کردن برای پرچم آمریکا نشانه شکست فرقه رجوی نیست؟ آیا در اروپا بودن و دم زدن از ارتش به اصطلاح ارتش آزادیبخش همانند تف رو به بالا نیست؟ چرا رجوی سخنی از شکستش نمی زند؟ اکنون که فرقه رجوی بطور کامل به دنبال اجرای سیاست های کینه توزانه غرب و شیوخ مرتجع عربی است آیا دم زدن از سازمان نشانه فروپاشی فرقه نیست؟
تا کی مریم قجر می خواهد در پیچ خم های بازار مکاره سیاست استمالت به غرب مشغول باشد؟ اگر ذره ای صداقت دارید عنوان کنید که در اجرای سیاست های غلط خود شکست خوردید.
متاسفانه از آنجایی که رجوی فقط با خیانت و جنایت به حیات ننگین خود ادامه می دهد اکنون حاضر نیست به شکست هایش اعتراف کند و همیشه ساز به اصطلاح پیروزی بر طبل توخالی سرنگونی می کوبد.
برای همه روشن است که این دم تکان دادن و کاسه لیسی برای غرب نمی تواند او را به اهداف شومی که دنبال می کند برسد چرا که مردم ایران به ماهیت جنایت کارانه رجوی اشراف دارند.
هر چقدر مریم قجر می تواند نفراتش را در بند و زنجیر نگهدارد و برایشان شعر به اصطلاح سرنگونی سر دهد ولی برای ما کاملاً روشن است که سران فرقه در بن بستی قرار گرفتند که دیگر راه بازگشتی برایشان متصور نیست.
مجید محمدی