دوست عزیز و گرامی ام آقای حمید طاهری خسروشاهی!!!
هنوز خاطرات صحبت های شیرین با یک هم شهری والبته تلخ از بابت اسارت در فرقه انحرافی رجوی، را فراموش نکردم!
آن روزها در قرارگاه همایون در نزدیکی شهر بصره عراق، در گرمای بالای 50 درجه و شرجی! صحبت و درددل با یک هم شهری بسیار کمک می کرد که آن شرایط سخت را کمی راحت تر تحمل کرد!
صحبت های حمید از خاطرات گذشته اش در تبریز، برای ساعاتی مرا هم از زندان رجوی بیرون برده و به تبریز می برد!
محفل دوستانه ما، همواره ادامه داشت و حمید از حسرت به دلی هایش از ندیدن برادران و خانواده می گفت و من را هم غرق در حسرت روزی می کرد که بتوانم از فرقه آزاد شوم!
البته حمید از پروسه زندان انفرادی من خبردار نبود و نمی توانستم از روزها و شب های سختی که به عشق رجوی! و در پادگان اشرف گذرانده بودم، برایش تعریف کنم!
اما دیدن هر باره چهره حمید طاهری، یک احساس کاذب داشتن پشتوانه و هم شهری را به من می داد! برای لحظاتی شاد می شدم! اما به این فکر می کردم که رجوی چرا سنگدلانه امثال من و حمید را سنگدلانه به بند کشیده است! در حالیکه خودش در بهترین امکانات رفاهی و حتی خانوادگی به سر می برد؟
این همه فرق و تفاوت برای چیست؟
مگر من و حمید همه چیزمان را فدای رجوی ملعون نکرده بودیم!
رجوی، خودش به انواع فجایع و خیانت ها می پرداخت! اما ما باید همه چیز را فدای او می کردیم؟!
چرا؟؟؟
راستی اگر مبارزه از نظر مجاهدین خوب است! پس چرا داشتن روابط عاطفی و خانوادگی برای اعضای فرقه ممنوع است! چرا همه، در مناسبات باید خانواده را طلاق داده و دشمن خود بدانند؟
دوست عزیزم، حمید جان!
عشق و عاطفه و انسانیت و همه خصایص انسانی، سالها در فرقه رجوی، یک ضد ارزش و عنصرضد مبارزاتی، معرفی شده است!
حمید گرامی! سعی کن همیشه افکار و عقایدی را که سران فرقه انحرافی رجوی، القاء و تبلیغ می کنند، یک بار با ارزشهای انقلابی خود محک بزن و به قول رجوی، از خودت عبور بده! هیچ چیز را کورکورانه قبول نکن!
پشت پرده رجوی، خبرهای زیادی هست که امثال شما از آن بی خبر هستید!
رقص رهایی هست!
معراج جمعی است!
زندان انفرادی و قرنطینه است!
به اسم آزادی، به کام رجوی، سر ها را ذبح می کنند!
خود زنی و خود سوزی است!
درب های فرقه بسته است؟
چرا هیچ کس حق ورود و صحبت با اعضا را ندارد؟
و…
حمید جان! ما جدا شده ها و خانواده ها، شما را دوست داریم، به عشق آزادی شما تلاش می کنیم!
مطمئن هستیم همه شما روزی آزاد خواهید شد! زندگی آزاد حق شما هم هست!
پس برای این آزادی از دست فرقه باید قدم برداشت! باید با دیده شک، به رجوی نگریست، آسمان بیرون از فرقه، روشن و زیبا و ستودنی است…
درود به همه کسانی که روزی اراده می کنند و از قفس رجوی خود را آزاد میکنند…
یکی از جداشدگان از فرقه انحرافی رجوی