موضوع مقاله امروز من در مورد اسم پر طمطراق جناب رجوی برای آینده ایران است
جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران (خنده حضار)
در واقع میخواهیم به این بپردازم که این جمهوری دموکراتیک است یا یک جمهوری داعشی و حکومت داعشی
وقتی که از دموکراسی حرف میزنیم یعنی قبل از هر چیز جامعه ای که زنان و مردان در آن برابر باشند و جنبشی که به اسم یک جنبش انقلابی از این برابری حمایت میکند بایستی یک نماد از آن دموکراسی را در درون تشکیلات خودش داشته باشد و این جنبش آن چیزی را برای جامعه به ارمغان خواهد آورد که در تشکیلات خودش ساری و جاری بوده است.و حالا میرویم سراغ دموکراسی در تشکیلات سازمان مجاهدین
داستان از آنجایی شروع میشود که شاخص ارتجاع و به رسمیت نشناختن حداقل ها برای زنان داعش و طالبان و از آنطرف حامی آنها یعنی آل سعود است.
این در صورتی است که سازمانی که دم از انقلابی گری و دموکراسی و آزادی میزند خودش در اوج ارتجاع به سر میبرد و از قوانینی حتی سخت تر از قوانین داعش و طالبان و آل سعود و … تبعیت میکند. انقلاب و انقلابی گری یعنی پیشرو بودن و یعنی ترقی خواه بودن و سوال اینجاست که ترقی در منطق شما چه چیزی محسوب میشود و آیا معنی آنرا میدانید یا نه؟
وقتی که مریم رجوی دم از دموکراسی و برابری زن و مرد میزند و یک ۱۰ ماده ای ارائه میکند خودش باید اولین شخصی باشد که به آن پایبند است و آنرا اجرا میکند ولی متاسفانه در سازمان مجاهدین همه چیز فقط در حد حرف و اوردن آن بر روی کاغذ باقی میماند مثل مواردی که ذکر کردم
و حالا هدف از نوشتن تمامی مطالب بالا این بود که من میخواستم بر سر اصل مطلب بروم. مطلب بسیار کوتاه است اما بیانگر تمام واقعیت در سازمان مجاهدین است و هر کس که این مقاله را بخواند میتواند به خوبی متوجه منظور و هدف من بشود و عمق فاجعه در سازمان مجاهدین نمایان و بر ملا میشود و نقاب از چهره انقلابی ترین سازمان عصر برداشته میشود و دیگر حرفی باقی نمیماند الا اینکه روزی تمامی رهبران این فرقه به دلیل اعمال کثیفشان در برابر مردم پاسخگو باشند و اما میرویم بر سر اصل داستان
داستان از اینجا شروع میشود که بعد از پایان انتقال افراد به آلبانی که ۴ ماه از آخرین انتقال گذشته بود در سلسله نشستهایی که زهرا مریخی برگزار کرد ضابطه جدید وضع شد که هیچ برادری (مردی) حق ندارد به فروشگاهی مراجعه کند که فروشنده آن زن است چرا که باعث میشود که آن مرد با دیدن خانم فروشنده تحریک شده و انقلابش زیر علامت سوال برود و همین موضوع باعث جداشدن او از انقلاب و تشکیلات و خواهر مریم میشود و بایستی هر کس در سرزمین بورژوازی حافظ انقلاب خودش باشد و به مردان ابلاغ شد که کسی حق ندارد هنگام خروج از قرارگاه تی شرت به تن کند و در گرمای تابستان همه باید از لباسهای آستین بلند استفاده کنند تا مبادا در سرزمین بورژوازی حل شوند.
حالا همین موضوع با ضریب چند برابر برای خواهران (زنان) وجود داشت و به آنها ضوابط سخت تری را ابلاغ کرده بودند که حق ندارند حتی به مردی که مسول جمع کردن پول در اتوبوس است نگاه بکنند چون انقلابشان سوراخ میشود (انقلاب مریم پاک رهایی)
حالا قضاوت با خودتان و من حرف بیشتری نمیزنم و فقط سوالم این است که در کدام جنبش انقلابی چنین ضوابطی وضع میشود و بعد در کمال وقاحت حرف از آگاهی و ازادی انتخاب انسان میزنند؟
کیومرث بار فروش (مستعار)