وقتی فیلم و صحنه های روز 19 فروردین در اشرف را دیدم که چگونه اعضای اسیر در فرقه با فریب و دستور مسئولین سازمان به دامان مرگ میروند خیلی افسوس میخوردم که سازمان برای بقای ننگین خود این بخت برگشتگان را به کام مرگ میفرستد.
یکی از نفرات بازمانده و مجروح این درگیری که بعد ها از سازمان جدا شده بود برایم تعریف میکرد که روز قبل از 19 فروردین مسئولین سازمان به آنها گفته بودند که قرار است به اشرف حمله بشود و اینجا را محاصره کنند و اشرف را از ما بگیرند شما مقابل آنها ایستادگی کنید و جا نزنید چون آنها دستور حمله ندارند و مقاومت شما را ببینند عقب نشینی میکنند.
قسمت جالب این تراژدی آنجاست که اعضایی که به اصطلاح مساله دار و با خط و خطوط سازمان دچار تضاد شده را با ترفندهایی به میدان و صحنه درگیری سوق دادند که هم بتوانند از شر آنها خلاصی پیدا کنند وهم در صورت کشته شدن با ترفند مظلوم نمایی نان تبلیغات سیاسی آن را بخورند.
صبح روز قبل از درگیری اعضا را به اطراف سیاج و سیم خاردار قرارگاه فرستادند. و حتی بعضی از مسئولان را به آلات درگیری اعم از چاقو و چماق و سنگ مجهز کردند که به محض نزدیک شدن نیروهای عراقی نفرات را به سمت آنها بفرستند تا بدین وسیله به نیت پلید خود دست پیدا کنند.
رجوی و فرقه منحوس او برای رسیدن به اهداف شوم خود همه چیز و همه کس را فدای جاه طلبی خود میکند.
یک روز خود را به صدام و روز دیگر به آمریکا و عربستان میفروشند و نوکری آنها را میکنند که شاید از کاسه لیسی به نوایی برسند.
امروز هم که رجوی در آلبانی نمیتواند نفرات را به دم تیغ و کشتن بدهد آنها را به اصطلاح عامیانه زیر پوستی دق مرگ میکند و هر روز با دادن تاریخ و وعده و وعید جدید برای سرنگونی عمر و آینده آنها را تلف میکند ولی واقعیت های موجود در آلبانی که خود را به صورت روزمره با موج جدایی اعضا نشان میدهد خلاف این تصور ابلهانه سرکردگان فرقه رجوی را اثبات میکند. فرقه رجوی در آلبانی در بن بست مرگباری گرفتار آمده است شرایط عینی و اخبار به دست آمده از درون کمپ اشرف 3 حکایت از آن دارد که دیگر اعضا نسبت به ماهیت این فرقه آگاهی پیدا کرده و دیگر فریب وعده های پوشالی آنها را نخواهند خورد. سال 97 سال تعیین کننده برای آزادی اسیران در بند این فرقه ضد انسانی است.
عضو جدا شده حسینی