سایتهای فرقۀ رجوی البته به نقل از مقامات اروپایی!! اعلام کردند که عده ای قصد بمب گذاری در شوی مریم رجوی را داشته اند که دستگیر شده اند.
از آنجا که شوی مریم قجر همه ساله با افراد اجاره ای و پر کردن سالن با پناهندگان کشورهای مختلف اجرا می شود که اصلا نمی دانند اسم این مراسم چیست و برای چی به آنجا آمده اند و همچینن این شوی اجاره ای از نظر کیفی و کمی شکست خورد، سردمداران باند رجوی برای سرپوش گذاشتن به جنایتهای تروریستی خود و برای مطرح کردن خود در حضیض انزوا و منفوریت در داخل و خارج ایران نیاز مبرم به این داشتند که نشان بدهند این مراسم و یا سیرک سالانه شان با عده ای سخنران اجاره ای و دلال سیاسی آنقدر مهم بود که جمهوری اسلامی قصد بمب گذاری در آن را داشته است.
حال خودم یک نمونۀ کامل از این نوع شگردهای کثیف فرقه رجوی به خاطر دارم که شخصا شاهد عینی و بلکه دست اندرکار آن بودم و اینجا برای روشن شدن بیشتر و شناخت ماهیت پلید این فرقه تروریستی آن را بیان می کنم تا روشن شود که این فرقۀ تروریستی هر موقع در کارش گیر کند و وضعیتش پتال بشود به چه فریبکاریها، نیرنگها، صحنه سازیها و تقلبهایی دست می زند.
درست کردن سناریو با هر اسم و رسمی و هر شخصی از شگردهای این سازمان است و تجربیات فراوانی در کمپ اشرف در عراق در این زمینه دارد و بارها آن را انجام داده و لقمه های حرام سیاسی آن را خورده است که نمونه ای از آن زدن خمپاره به داخل پادگان اشرف توسط فرماندهان سازمان از جمله اسدالله مثنی، علی شیراز، کاک جعفر و حمید دهقان و چند نفر دیگر از فرماندهان نظامی ارتش رجوی در زمان صدام حسین تحت این عنوان که جمهوری اسلامی این کارها ی تروریستی را انجام داده است را می توان خاطر نشان ساخت. سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی) می خواست با این شیوه به دولت عراق در زمان صدام حسین وانمود کند که پادگان اشرف در معرض عملیات تروریستی بیشتری است تا دولت عراق را وادار کند که شعاع امنیتی قرارگاه اشرف را افزایش بدهد تا گشتهای امنیتی فرقه در ده تا بیست کیلومتری بیرون نرده های اشرف و تا برخی روستاهای اطراف رفت و آمد کنند زیرا روستائیان به دولت عراق شکایت و اعتراض کرده بودند که سنتها و عرفهای عشیره ای ما اجازه نمی دهد که افراد بیگانه اینطور در کوچه های روستاهای ما بگردند و به همه جا نگاه کنند به علاوۀ تخریب زمینهای کشاورزی با عبور ماشینهای گشت سازمان از میان مزارع و نیز ترس و وحشت روستائیان از حضور نیروهایی بیگانه در میان آنان. از این رو دولت عراق هم شعاع گشتهای امنیتی فرقه را محدود به چند صد متری اطراف قرارگاه اشرف کرد و مدتی نیز اصلا به فرقۀ رجوی دستور داد که گشتهای خود را تعطیل کرده و دیگر بیرون از قرارگاه نروند.
من خودم شاهد بودم که نفرات نامبرده بالا که از فرماندهان و مسئولین سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی) هستند و خود من که توسط محبوبه جمشیدی فرمانده ستاد ارتش رجوی در آن زمان مأموریت شرکت در این عملیات تحت عنوان مانور داشتم، خمپاره ها را از بیرون پادگان اشرف به سمت بیابانها و نقاط غیر مسکونی داخل اشرف شلیک کردیم و فردای همان روز آن را خوراک تبلیغاتی خود قرار داده و در بوق و کرنا کردند که رژیم به قرارگاه اشرف خمپاره زده است!
و حتی چندین بار خود مرحوم رجوی اعلام کرد که رژیم گاو پیشانی سفید است و ما خیلی کارها را باید به او بچسبانیم ولی کم کردیم!!…
البته موضوع امنیت بهانه بود و سازمان این کارهای خمپاره زنی به داخل پادگان اشرف را به این خاطر می کرد که می خواست روی همه نفرات کنترل داشته باشد و کسی نتواند از اشرف فرار کند به همین خاطر در پادگان بدنام اشرف هر ماه یک مقر یا یگان به نوبت ماهانه در چهار ضلع پادگان اشرف گشت و نگهبانی می دادند که هدف اصلی آن جلوگیری از فرار نیروها بود و به همین منظور هم گشتهایی در عمق ده تا بیست کیلومتری راه می انداختند.
چند روز بعد از آن خمپاره زنی خودمان به داخل پادگان اشرف بود که مسعود رجوی توانست یک بار دیگر از سازمان اطلاعات عراق اجازۀ بیرون رفتن گشتی های قرارگاه را به بهانه اینکه پادگان اشرف مورد تهدید حمله و هجوم تروریستی است به دست آورد.
اکنون نیز رجوی برای سرپوش گذاشتن به شکستهای خود دست به هر کاری می زند و حالا هم شک نکنید که همین امیر سعدونی و نسیم نومنی همان اسدالله مثنی ها و کاک جعفرها و محبوبه جمشیدی ها منتهی اروپا نشینش هستند که پیش از این به پادگان اشرف خمپاره می زدند.
نوشتۀ غفور فتاحیان عضو قدیمی جداشده از فرقۀ رجوی