سران سازمان ضد بشری مجاهدین که از همان زمان تاسیس با دروغگویی و فریب برنامه های خود را پیش میبرد، در طول این سالهای نکبت بار خود نیز تمامی عناصر خود را با شستشوی ذهنی و فشارهای روانی بالا مشغول کرده بود و با وعده های مختلف از جمله سرنگونی جمهوری اسلامی و حمایتهای پوشالی مردم از آنها توانسته چند صباحی را دوام بیاورد که با ریزش لایه های بالایی این مقاومت پوچ آنها نیز دیگر بی اثر شده و از بین میرود.
آقای شریف شهسوار که برادرش اسماعیل بیش از سه دهه اسیر افکار غلط سران فرقه رجوی شده در مورد برادرش چنین میگوید که اسماعیل کسی نبود که بخواهد این چنین خودش را گرفتار افکار پوچ و اشتباه فردی که اصلا هیچ بویی از انسانیت نبرده نماید و خانواده اش و بخصوص دخترش که اکنون برای خودش خانواده ای تشکیل داده را تنها بگذارد و بیشتر از سی سال آواره بیابان شود.
او ادامه میدهد که ما تلاشهای زیادی برای ملاقات و یا حتی تماسی در اندازه جویا شدن از احوال اسماعیل انجام داده ایم و دخترش سمیرا نیز تاکنون به بیشتر نهادهای بین المللی نامه نگاری نموده است ولی متاسفانه هیچ پاسخی دریافت نکرده و سران سازمان مجاهدین نیز با وجود این همه تلاش به هیچ وجه اجازه ملاقات با او را به ما نداده اند و این بر عکس تمام قوانین جهانی میباشد چرا که به تمام زندانیان اجازه ملاقات با خانواده داده میشود ولی در فرقه شوم رجویسم این اجازه به عناصر داده نمیشود.
به وی در مورد فشارهای روانی بسیار زیادی که بر روی عناصر فرقه از طرف سران آن وارد میشود توضیح دادم و گفتم که سران مجاهدین برای آنکه عناصرشان بفکر تماس با خانواده های خود نباشند به بهانه های مختلف از جمله نداشتن امنیت گوشیها آنها را جمع آوری نمودند و تنها وسیله ای را که فرد میتوانست با دنیای بیرون در ارتباط باشد را نیز از آنها سلب نمودند و تمام آزادیهای آنها را بشدت محدود کردند که بتوانند از ریزش آنها جلوگیری کنند ولی بازهم شاهد هستیم که این جدا شدنها حتی از لایه های بالای فرقه ادامه دارد و عناصرشان با اعلام جدایی خودشان را از منجلابی که رجویسم برای آنها تدارک دیده نجات میدهند.
آقای شهسوار با شنیدن این موضوع با ناراحتی اعلام نمود که چرا هیچ نهاد حقوق بشری و بین المللی کمکی به حال ما خانواده ها نمیکند؟
به او توضیح دادم که متاسفانه چشم و گوش تمام ارگانهای بین المللی نسبت به این موضوع بسته میباشد و سران فرقه رجوی نیز از این موضوع سوءاستفاده نموده و تا جایی که میتوانند به عناصر خود فشارهای روحی و روانی وارد میسازند تا از خروج آنها جلوگیری نمایند و نمونه ای از آن کشته شدن مالک شراعی میباشد که در همین چند روز گذشته اتفاق افتاده و سران فرقه رجوی برای آنکه سر او را زیر آب نمایند اعلام کردند که مالک در راه نجات همرزمش غرق شده و این در صورتی میباشد که خود مالک یکی از بهترین شناگران فرقه بوده ولی آنها برای اینکه مالک به اطلاعاتی در مورد اخرین وضعیت پادگان نظامی اشرف اشرافیت داشته و بخواهد با خروج احتمالیش افشاگری نماید او را کشته اند و همین قضیه نیز به احتمال خیلی زیاد برای خیلی از عناصری که بخواهند از فرقه رجوی جدا شوند میتواند پیش آید.
آقای شهسوار با شنیدن این اخبار خیلی ناراحت شد و گفت من بعنوان یک برادر حاضرم در هر دادگاهی که صالحه باشد حاضر شده و از سران فرقه رجوی نسبت به زندانی نمودن برادرم شکایت کنم و سی سالی را که اسماعیل را از خانواده اش دزدیده اند از آنها بازخواست نمایم که وی را به آرامش دعوت کردم و گفتم انشالله بزودی شاهد سقوط فرقه رجوی خواهیم بود و سران آن را بعنوان جنایتکاران جنگی در دادگاههی بین المللی خواهیم دید. بعد از مختصر صحبتی که در ادامه با آقای شهسوار داشتم از وی تشکر نموده و خداحافظی نمودم.