مجموع وقایع و رویدادهای سیاسی که در فاصله بهمن 1357 تا خرداد 1360 در جامعه ایران شکل گرفت، زمینه های تشکیل”شورای ملی مقاومت” توسط مسعود رجوی با یاری ابوالحسن بنی صدر در 30 تیرماه 1360 را موجب شد. این طرح ابتدا در دستور کار مجاهدین خلق قرار داشت که با فریب بنی صدر به عنوان فرد پوششی برای تشکیل شورا جامعه عمل پوشید.
شورای ملی مقاومت در سال 1981 توسط مسعود رجوی و با کمک ابوالحسن بنی صدر پایه گذاری شد. در ابتدا، بسیاری از سازمان ها، احزاب و اشخاص از آن استقبال کردند. بنی صدر، اولین رییس جمهور ایران بعد از انقلاب و حزب دموکرات کردستان ایران دو ستون اصلی شورای ملی مقاومت بعد از مجاهدین خلق محسوب می شدند و در ظاهر یک ائتلاف ملی را به نمایش گذاشته بودند.
تیرماه مصادف با سی و هفتمین سال تأسیس رسمی این تشکل است. در لیست موجود فعلی نام هیچ یک از اعضا و احزاب اولیه شورا به چشم نمی خورد و کسی نیست که به شکست این پروژه اذعان نداشته باشد. هر کدام از آن ها در مقاطعی و به دلایلی از شورا استعفا یا به زعم رجوی اخراج شده اند. بنی صدر با گسترش روابط مجاهدین خلق و دولت عراق مخالف بود و در 4 فروردین 1362 رسماً جدایی اش را اعلام کرد.
ملاقات پنهانی با طارق عزیز وزیر امور خارجه و معاون رئیس جمهور عراق بدون اطلاع شورا، قدرت طلبی و تلاش های رجوی برای تسلط کامل و دائمی بر شورا باعث شروع اعتراضات اعضای شورا گردید و چنین شد که در ابتدا”حزب دموکرات کردستان” و بعد شخصیت های پیوسته به شورا جدایی خود را اعلام نمودند.
جدا شدن دکتر ابوالحسن بنی صدر، دکتر منصور بیات، دکتر ممکن، دکتر علیرضا نوری، مهدی خان بابا تهرانی، بابک امیر خسروی، دکتر متین دفتری و همسرش مریم متین دفتری و جبهه دموکراتیک ملی، دکتر محمد رضا روحانی، دکتر کریم قصیم، و بیش از ۳۰ تن دیگر که روزی اعتبار شورا را تضمین می کردند و از افراد وزنه دار و با نفوذ بودند دلیلی بر فروپاشی و انحطاط شورای ضد دموکراتیک فرقه رجوی است.
رجوی در آن سال ها برای عضویت در شورا دو خط قرمز تعیین کرده بود؛ یکی نپذیرفتن وابستگان و حامیان نظام سلطنتی که آنها را رقیب جدی خود می دانست و دیگر تردید ناپذیری اصل سرنگونی رژیم با مشی مسلحانه. رجوی ظاهرا اصل مبارزه مسلحانه را برای خارج شدن از لیست های تروریستی کنار گذاشت اما هرگز از تفکرات فرقه اش بیرون نرفت.
مسعود رجوی در سه دهه گذشته شورا را هر چه بیشتر یک دست کرده و با اعمال غیر دمکراتیک خود باعث شد که افرادی که به نوعی ادعای مستقل بودن می کردند و یا حتی در درون شورا به نوعی ساز مخالف سرمی دادند و یا نظر منتقدانه ای داشتند از درون شورا حذف یا با برقراری مستمری برای افراد غیرمجاهد در درون شورا به نوعی آنان را سرسپرده و مجیزگوی سازمان مجاهدین خلق و در رأس آن مسعود و مریم رجوی کردند.
جدایی رسمی مشاور ارشد مریم رجوی در امور کشورهای عربی و اسلامی علامه سید محمد علی حسینی، روحانی برجسته شیعه، از فرقه و شورای کذایی اش و افشاگری وی علیه فرقه را چندی پیش شنیدیم.
مریم رجوی در سخنان 14 سال گذشته، در هیچ مراسمی نامی از”سازمان مجاهدین خلق” بر زبان نیاورده و از شورای ملی مقاومت و در ادامه از”مقاومت” نام می برد که تنها نام مجاز برای فرقه رجوی است و به عبارتی نام مستعاری است برای این فرقه.
مریم با این شیوه به طور غیرمستقیم آگاهی رسانی می کند که دیگر جمعی به نام”شورای مقاومت” وجود خارجی ندارد زیرا اگر ادعای شورا کند مجبور است که نام تشکیل دهندگان شورا را اعلام کند لذا به بیان کلمه”مقاومت” اکتفا می کند. به کاربردن کلمه”مقاومت” بیانگر پایان و انحلال کامل”سازمان مجاهدین خلق” و کنار رفتن مسعود رجوی در ظاهر است.
کارکرد شورای ملی مقاومت برای مسعود رجوی در حال حاضر یک ارگان پوششی بوده است که آنرا یک ارگان فراگیر ملی معرفی کند که از اقشار و تفکرات مختلف تشکیل شده است و خود را به این شکل نماینده تمامی تفکرات موجود در ایران بداند. شورای ملی مقاومت امروزه صرفا نامی برای استفاده در روابط بین المللی سازمان است و خاصیت دیگری ندارد. تمامی اعضای آن عضو یا هوادار مجاهدین خلق هستند و معدود افراد غیر مجاهد هم در واقع اسیر فرقه هستند چون جای دیگری ندارند.
محمدی