سه روز پیش مریم عضدانلو (همسر سوم مسعود رجوی)، در توئیتی چنین نوشت:
” به رانندگان اعتصابی درود می فرستم. تهدیدها علیه آنها نشان دهنده بحران فزاینده رژیمی است که نه میخواهد و نه می تواند به خواستهای برحق رانندگان پاسخ دهد…”
یک نکته درمورد عنوان توئیت خانم مریم قجر عضدانلو، جالب توجه است، شوهر اصلی ایشان که یک دختر هم به نام اشرف محصول این ازدواج است، آقای مهدی ابریشمچی با نام تشکیلاتی” شریف”، می باشد، بنابراین باید عنوان صاحب توئیت می شد، مریم ابریشمچی! یا اگر طلاق گرفته است، می شود، مریم قجر عضدانلو! دیگر این اسم مریم رجوی کمی مسخره و شیادانه است. مگر مریم زن عادی مسعود رجوی است که نام فامیل خود را از مسعود رجوی می گیرد؟
حرف مفت زدن توی دنیای مجازی که مالیات ندارد. از صبح تا شب، می توان انواع و اقسام ادعاها را مطرح کرد. در دنیای غیرواقعی سایت ها می شود به هزار رنگ درآمد. می توانید به شرق و غرب عالم درود بفرستید و از همه مردم جهان حمایت کنید. کسی هم نمی تواند، راست آزمائی صحیحی بنماید.
ما شنیدیم که مرد و زن را باید در میدان عمل (مثل مسافرت)، محک زد.
میگویند اگر میخواهید افراد را خوب بشناسید باید با آنها به مسافرت بروید. درواقع نوع و سبک زندگی افراد تا حد زیادی به ویژگیهای شخصیتی، گرایشها و علایق آنها بستگی دارد. قدما، می گویند تا وقتی با دوست تان زندگی نکنید، اخلاقش را به درستی نمی شناسید. ما می خواهیم بگوییم تا سفر نروید نمی توانید او را کامل بشناسید.
فرقه استبدادی رجوی هم از این قواعد مستثنی نیست. به قول معروف آواز دهل شنیدن از دور خوش است.
رجوی ها، شیادانی هستند که هرگز چهره واقعی آنها را نمی توان، واضح دید. اصولا فرقه ها هیچ وقت تمام قد نمی ایستند تا دیده شوند. کافی است درتشکیلات رجوی، فقط یک ماه زندگی کنید! تمام تعارفات معمول، رویاها و سراب ها، از بین می رود. چهره خشن و دگم، مسئولین تشکیلات مسعود رجوی بیرون می زند.
امروز کسانی از” خواستهای برحق رانندگان” دم می زنند که خودشان از ناقضان اصلی حقوق انسان ها می باشند.
در اشرف، ماهها از ورودم به پذیرش ارتش اسارت بخش رجوی می گذشت! اما در این میان ناعدالتی هائی صورت می گرفت، به زور همه را از فیلترهای سازمان مثل انقلاب ایدئولوژیک و عملیات جاری می خواستند گذر اجباری بدهند. اما مقاومت ها و تقابلات زیادی هم وجود داشت.
چندی نگذشت که زندان انفرادی و شکنجه های روحی و جسمی بصورت کاملا عریان شروع شد! (شخصا 6 ماه زندان انفرادی در زندان اسکان اشرف را برای اجبار به ماندن در ارتش فرقه تجربه کردم).
چهره اصلی رجوی ها، بیرون زد! خشن ترین بازجوئی ها، رکیک ترین الفاظ، زشت ترین برخوردها، لباس زندان، دست بند، چشم بند… همه و همه رو شد.
آن روی سکه مجاهدین، که شقاوت و سنگدلی و رذالت است، برای همه نمایان شد.
کسانی که امروز داعیه های خواستهای برحق، خلق و آزادی و حقوق بشر را سر می دهند، از انسانیت دم می زنند، همان رجویست هایی هستند که روزگاری جوانان این خلق را شکنجه کرده و در زندان های اشرف در خلوت و تاریکی زیر مشت و لگد می گرفتند! البته همین امروز هم در آلبانی و زندان مانز پاسخ هر تقابل و انتقادی قرنطینه و برخورد خشن تشکیلاتی است.
مدعیان امروز حقوق انسان ها در فرقه رجوی همان پایمال کنندگان آزادی، عشق و حق زندگی انسان ها هستند که فریاد آی دزد، آی دزد شان به هواست…
فرید