فرقه مزدور و مردم فروش رجوی درادامه سیاست ایزگم کنی و مخفی کردن ذات و ماهیت خودفروشی سیاسی درطی سالیان، اقدام به انتشار مقالاتی برعلیه عظیم میش مست وغلامعلی میرزایی نموده است. نامبردگان بیش از 30سال دراین فرقه جهنمی عمر و جوانی خود را از دست داده و قبل از ان هم چندین سال در اردوگاه های مرگ صدام در اسارت بوده اند.اینکه چگونه میشود بعد از گذشت سی سال عضویت حرفه ای و تمام وقت به یکباره و آن هم بعد از اعلام جدایی مزدور شد جای سوال دارد و باز اینکه چگونه میشود در تشکیلاتی که اعضا از کوچک ترین حق تماس و ارتباط با بیرون فرقه محروم هستند توانستند با وزارت اطلاعات ارتباط برقرار کنند سوالی است که باید سرکردگان فرقه به ان پاسخ بدهند.
ولی موضوعی که در این مقاله به ان خواهیم پرداخت این است که، فرقه رجوی که زمین و زمان را مزدور و خائن می داند، خودش در کجای این داستان است؟ همه اعضایی که در طی سالیان در مناسبات فرقه رجوی و در عراق بوده اند بخوبی بیاد دارند که هریک از اعضا که درخواست جدایی داشتند بعنوان نفوذی جمهوری اسلامی به استخبارات عراق تحویل داده میشدند. جالب اینجاست انها هنوز لباس ارتش ازادیبخش به تن داشتند وتحت کنترل تشکیلاتی بودند. درنشست های موسوم به طعمه، رجوی حرف اصلی را زد. وی گفت:”سیاست ما درقبال اعضای ناراضی وخواهان جدایی مشت اهنین است.”
هرکس که خواهان جدایی است ابتدا باید 5 سال در زندان های اشرف بماند سپس ما او را به جرم ورود غیرقانونی به خاک عراق تحویل دولت عراق می دهیم. بعد برای اینکه ته دل اعضای منتقد را خالی کند اضافه کرد خودتان بهتر می دانید استخبارات عراق با کسانی که غیرقانونی وارد عراق شوند چگونه برخورد می کند؟! لابد داستان اتفاقات زندان ابوغریب را شنیده اید؟
یک روز که برای دیدن یکی از افسران عراقی به مقرشان در پادگان اشرف رفته بودم. افسر مربوطه از من سوال کرد سه روز پیش برادران شما یک نفر از مجاهدان را که می گفتند به جرم جاسوسی برای حکومت ایران دستگیر کرده را به مقر ما شبانه تحویل دادند و از ما خواستند از او بازجویی کرده و اعتراف بگیریم. ما هم اورا به استخبارات بغداد فرستادیم. بعد با تعجب گفت؛ این رزمنده (مقاتل) می گفت 15 سال است که عضو مجاهدین است. من دارم شاخ درمیاورم چگونه یک جاسوس ایران این همه سال بین شما بوده وشما نتوانستید شناسایی کنید؟ این خوب نیست چون ما دیگر به هیچ کدام از شما نمی توانیم اعتماد کنیم.
بعدها برایم مشخص شد ان فرد جز یکی از لشکرهای رزمی بود و فقط درخواست جدایی داده بود. درهمان سالها و در جریان نشست های موسوم به طعمه، رجوی بحث خروج ممنوع را مطرح کرد و علنا گفت: رفتن به خارج نداریم. باز اعلام کرد درب داخل باز است ما خودمان هر کس که خواست را با قاچاقچی به ایران می فرستیم.دران نشست من وخیلی دیگر شوکه شدیم که برغم اینکه رجوی میداند ممکن است مجازات نفری که باحکومت ایران مبارزه مسلحانه کند مرگ است چگونه حاضراست انها را به ایران بفرستد؟! وقتی به زندان تیف امده بودیم شب افسر امنیتی ارتش امریکا مارا به اتاقش صدا زد وگفت چرا شما معاهده صلح باارتش امریکا را امضا نکردید؟ چرا هنوز بر مشی مسلحانه اصرار دارید و مخالف خلع سلاح و رابطه مسالمت امیز با امریکا هستید؟ وقتی تعجب مارا دید، گفت: مسئولین شما در پرونده هایی که بعد از آمدن شما برایمان فرستاده اند، مدعی شدند که شما تروریست هستید وخواهان ادامه مبارزه مسلحانه و ضدیت با امریکا هستید. درکشورهای اروپایی هم داستان خبرچینی و راپرت دادن و فروختن اعضای جداشده و ناراضی از عملکردهای فرقه مجاهدین به دستگاه های امنیتی ان کشورها اظهرمن الشمس است و تاکنون خیلی از اعضا دستگیر شده و در زندان هستند.
حال رهبران این فرقه بااین سابقه مزدوری و ادم فروشی به اعضای خواهان جدایی مارک مزدوری می زنند. البته داستان خیانت های رجوی درحین بازجویی ساواک و لودادن رهبر و بنیان گذار این سازمان بماند. رجوی که اساس کارش درادامه زندگی خفیف خائنانه در شکاف و مزدوری و جاسوسی برای بیگانگان است همه را به ظن خود پندارد وصدالبته تمامی این ادعاهای مضحک ومزخرف همچون تف سربالا برپیشانی ننگین او خواهد نشست.
اکرامی