” کانون های شورشی” در آلبانی

سران باند جنایتکار رجوی، در بن بست نظامی و تشکیلاتی خود با الگوبرداری از کتاب ها و جنبش های دیگر مثل کوبا، چین، روسیه و سایر کشورهای آمریکای جنوبی و با تعطیل شدن” کانون استراتژی نبرد” خود در عراق، این بار، دست به دامان استراتژی” کانون های شورشی” شدند.
آقای مسعود رجوی مرحوم! خانم مریم رجوی غیر مرحوم! در تلاشی برای یک موج سواری جدید، از کانون های شورشی با چنین کدهایی یاد میکنند:
– کانونهای شورشی نتیجه انطباق فعال ارتش آزادیبخش با شرایط است!
– همان عنصر سازمان‌یافتگی است!
– تعمیق ارتش آزادیبخش در سراسر خاک ایران است!
– اشرف می‌تواند تکثیر شود!
– یکانهای ارتش آزادی‌بخش همان یکانهای شورشی هست!
– جامعه در آستانه انفجار است. در چنین شرایطی نقش هدایت،‌ سازماندهی،‌ جرقه و موتور محرکه این قیامها برعهده کانونهای شورشی است!
– بدون این کانونها قیام نمی‌تواند ادامه پیدا کند!
– کانونهای شورشی نقش تعیین‌کننده‌ یی در پیشبرد قیام مردم ایران و سرنگونی رژیم پیدا کرده‌اند!
– پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صدبرابر و شورشگری حداکثر بوده و هست و خواهد بود.
– آن‌قدر که از طریق کانونهای شورشی به ارتش آزادیبخش ملی اعتلا یابد و سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد!
5 سال از اعلام استراتژی آبدوغ خیاری رجوی می گذرد! هیچ نتیجه ملموسی هم مشاهده نشده است. هر از چند گاهی، چند نفر یک آرم سازمان در دست، در کوهستانی نامعلوم، مدعی می شوند که مثلا کانون شورشی 425 هستند! اگر این همان” عنصر سازمان یافتگی” و” پاسخ واقعی” و” نتیجه انطباق فعال” است! وای به حال مردم ایران که قرار است، این بزدلان در کوه و بیابان، منجی و نجات بخش آنان باشند.
انحلال ارتش اسارت بخش رجوی و اخراج از عراق سازمان را در یک بن بست تاریخی دیگر این بار بعد از شکست در فروغ قرار داد، از آنجا که دست این شیاطین از میهن کوتاه شد! دست به کار شده و از میان صفحات تاریخ دنبال یک مستمسک جدید گشتند، تا نیروها را با این عنوان جمع و جور کنند. حرف جدید” کانون های شورشی” بود!
باز هم رجوی یک اشتباه دیگر مرتکب شد. به جای آزادی اسرای خود، با یک ترفند دیگر به میدان آمد!
هیچ کدام از اهداف فرقه رجوی از کانون های شورشی، محقق نشد.
در نقطه مقابل، این کانون های شورشی از آلبانی سر در آوردند. جامعه جداشدگان در مقابل سازمان و فرقه رجوی، صف کشید.
آلبانی امروز صحنه رویارویی مستقیم جداشدگان و خانواده ها، علیه فرقه رجوی شده است. خانواده محمدی یک از این کانون های شورشی است.
تک تک جداشدگان در آلبانی یک کانون شورشی علیه سازمان شده است!
عربده کشان فرقه رجوی هم در خیابان های تیرانا، سایه به سایه این معترضان به شرایط خفقان در فرقه رجوی، در حرکت هستند! چماق بدستان رجوی، هرموقع هم که فرصتی دست می دهد، به مخالفان فرقه گرائی، حمله و هجوم می کنند! چندی پیش در اتحادیه اروپا هم یکی از این کانون های شورشی، جلسه ای افشاگرانه علیه فرقه رجوی داشت که باز هم با حمله و هجوم چماقدران رجوی همراه بود!
کانون های شورشی! رجوی، با تمامی ابزارهای خشونت طلبانه، دست به کارند تا خونی بریزند و خود را مطرح کنند! اما کانون های شورشی مخالفان فرقه رجوی در آلبانی، سلاحشان فقط، قلم، زبان و مستندات تاریخی است! در این مدت کوتاه که پای سازمان از عراق قطع شده و نیروها و کادرها، در آلبانی مخفی شده اند، به سرعت جامعه جداشدگان با دست های خالی اما اراده هائی سترگ و آهنین، تشکیل و در رسانه های آلبانی به افشاگری های گسترده ای پرداخته اند. هرصحنه ای را به رویاروئی مستقیم با فرقه استبدادی رجوی تبدیل کردند، موفقیت های چشم گیری هم کسب کرده اند.
مسیر افتخارآمیزی که این کانون های شورشی در آلبانی، به سرعت طی می کنند، لرزه بر اندام فرقه رجوی انداخته و به یقین، از کانون های شورشی رجوی، موفق تر عمل کرده اند، ریزش گسترده و فرارهای کادرهای بالای 40-30 سال سابقه، در آلبانی از جمله این موفقیت ها و پیروزی ها می باشند، در حالیکه کانون های شورشی ادعا شده رجوی در میهن! بدون هیچ دست آوردی، با یک عقب نشینی مفقضحانه امروز در مختصات نامعلومی در کوهستان های مجهول به چرا مشغولند…
فرید

خروج از نسخه موبایل