من به همراه آقای محمد رضا گلی طی سفری به غرب استان مازندران دیداری با خانواده سلمه امیر علیپور داشتیم خانم علیپور از خانواده های خوب انجمن نجات می باشند. ما بعد از رسیدن به شهرستان تنکابن به دیدار خانم علیپور که همسر گرامی شان یعنی آقای استواری هم حضور داشتند رفتیم. بعد از گپ و گفتگوی خودمانی از وی سئوال نمودم که خواهرش یعنی فخری از آلبانی با وی تماس گرفته است؟ وی عنوان داشت که خواهرش هنوز فکر می کند که رجوی می تواند حکومت ایران را سرنگون کند. ما قبلاٌ تماس هایی داشتیم البته باید به این نکته هم اشاره کنم که به دستور رجوی جنایتکار خواهرم فخری قصد داشت که از ما پول بگیرد و به سازمان بدهد که ما متوجه شدیم و کار کثیف رجوی در نطفه از بین رفت.
در این مورد آقای شبانی در مورد راههای اخاذی فرقه تروریستی رجوی شیوه هایی را بیان داشت که آقای استواری عنوان نمود ما باید در این زمینه هوشیار باشیم چون با توجه به شناختی که از رجوی و دار و دسته وی داریم آنان سعی می کنند از احساسات ما سوء استفاده نمایند.
در ادامه آقای محمد رضا گلی در مورد پیام اخیر رجوی حرف زد. خانم علیپور ابتدا لبخند معناداری زدند که نشان از این داشت که به ریش نداشته رجوی می خندید و در ادامه عنوان داشت رجوی از کدام سرنگونی حرف می زند مگر این سالها وی عنوان نکرد که دیگر کار تمام است و سرنگونی حکومت ایران در چشم انداز است!!!. چرا باید به حرف رجوی استناد کنیم که حرف او درست است؟ ما با شناختی که از رجوی و جامعه ایران داریم آنان هیچ طرفداری در داخل کشور ندارند و تمام این حرفها نشان از خالی بودن دست رجوی ها دارد. در ضمن مگر نگفته بود که حکومت ایران چهل سالگی خود را نخواهد دید پس چه شده که اکنون رجوی پیام می دهد که تازه دوران سرنگونی شروع شده است؟ بهتر است این شعر و شعارها را برای اعضای در غار مانده از جمله خواهر خودم استفاده کند چون ما به خوبی به ماهیت آنان اشراف داریم.
آقای استواری بعد از توضیحات آقای گلی در مورد وضعیت وخامت بار تشکیلات رجوی عنوان داشت که البته باید هم این گونه باشد چون فرقه ای که روی فریبکاری و دروغ گفتن سوار باشد به طبع نمی تواند حرف درستی هم بزند و به همین خاطر است که رجوی هر سال سعی می کند نامی جدید برای فریبکاری اعضای خود تولید کند. رجوی فریبکار باید بداند بهمن 97 هم خواهد رسید و روسیاهی برای وی و زن مکارش باقی خواهد ماند اصلاٌ رجوی جنایت کار نمی تواند به سرنگونی خیالی خود دست یابد و این برای ما روشن و واضح است.
ملاقات با خانواده علیپور بسیار خوب و دلگرم کننده بود که ما متوجه گذشت زمان نشدیم و این قول را به آنان دادیم که باز هم مزاحم شان بشویم. البته باید به این نکته اشاره نمود وقتی خانواده هایی که با چنین عزمی پولادین برای اعضای گرفتار خود در فرقه تروریستی رجوی فعالیت می کنند رجوی ها در داخل کشور جایی نخواهند داشت. چون آنان با پوست و گوشت خود شاهد خیانت و جنایت رجوی ها در داخل کشور بودند. در انتهای ملاقات آرزو کردیم که روزی خواهرش یعنی فخری امیرعلیپور بتواند با عزمی راسخ از تشکیلات جهنمی رجوی رهایی یابد و زندگی جدیدی را به دور از تشکیلات آغاز نماید. به امید آن روز