در یکی از روزهای آفتابی زمستان، با قرار قبلی به دیدار آقای موسی آسیفی رفتیم. آقای آسیفی در باغ مرکباتش مشغول کار بود و با اینکه مشغله های کاری زیادی داشت با گرمی از ما استقبال نمود. بعد از احوالپرسی بلافاصله از ما پرسید که آیا از برادرش مصطفی که در فرقه رجوی گرفتار است خبری داریم؟
ما ضمن بیان آخرین خبرهایی که از فرقه رجوی داشتیم، خبر وعده رجوی ها مبنی بر تعیین بهمن 1397 به عنوان سرفصل سرنگونی را نیز گفتیم که بلافاصله آقای آسیفی گفت: اینها همه اش وعده های دروغین است. رجوی ملعون 40 سال است که با وعده های توخالی فریبکاری می کند. کدامیک از وعده هایش درست بود که این یکی باشد.
با تایید صحبت های آقای آسیفی توضیح دادم که پس از اخراج فرقه از عراق و استقرار در آلبانی، از یک سو بدلیل تغییر شرایط و محدود شدن کنترل نیروها توسط تشکیلات در آلبانی به نسبت عراق و از سوی دیگر بدلیل مجموعه شکست هایی که فرقه متحمل شده است و بن بست استراتژی که با آن مواجه هستند، فرقه نسبت به قبل ضعیف تر شد و در نتیجه ریزش نیرو و فرار از فرقه شدت گرفت و همانطور که گفتید تعیین بهمن ماه 97 به عنوان سرفصل سرنگونی ترفندی از سوی رجوی ها برای ممانعت از ریزش نیرو بود تا با وعده سر خرمن، نیروها را مدتی دیگر سرکار گذاشته و در بند اسارت خود نگه داشته و مانع از فروپاشی فرقه بشوند.
آقای آسیفی در بخشی از صحبت هایش به فریبکاری رجوی اشاره کرده و گفت: آنچه رجوی ها می گویند تنها برای فریب دیگران است. آنها در این سال ها نشان دادند که به هیچ یک از حرف هایشان پایبند نیستند. برای نمونه تناقضی که بین رابطه امروز شان با آمریکایی ها و شعارهای ضد آمریکایی که در ابتدای انقلاب می دادند وجود دارد اصلاً توجیه پذیر نیست. رجوی براحتی حرفش را عوض می کند.
در تکمیل این قسمت از صحبت آقای آسیفی، آقای محمدرضا گلی از دوستان بازگشته که در این ملاقات حضور داشت در این باره گفت که از این موارد در پرونده رجوی ها در چند دهه گذشته بسیار است و برخی نمونه ها مثل رابطه رجوی با صدام یا رابطه با شاهان مرتجع منطقه و یا رابطه با اسرائیل را توضیح دادند.
در جریان صحبت ها آقای آسیفی با توضیحاتی که ارائه می کردند نشان دادند که اخبار سایت انجمن نجات را با دقت دنبال کرده و نسبت به مسائل به روز هستند.
هر چند علاقمند بودیم تا زمان بیشتری را در کنار آقای آسیفی و در باغ ایشان در دامنه کوه بگذرانیم اما بدلیل اینکه هم ایشان مشغله کاری زیادی داشتند و هم ما با خانواده های دیگر قرار داشتیم، علیرغم اصرار آقای آسیفی برای صرف ناهار، ضمن تشکر از ایشان، آرزو کردیم تا هر چه زودتر خبر رهایی برادرش را به او برسانیم و سپس از ایشان خداحافظی کردیم.
صالحی