ابتدا فرانسه و بعد ورشو و بعد مونیخ هر روز در خیابانهای اروپا با سناتورهای از دور خارج شده اروپایی و آمریکایی، مریم قجر کاسه گدایی به دست گرفته و طلب سرنگونی را از آنان کند تا شاید وی را در معادلات سیاسی به حساب بیاورند. ابتدا باید دید که این هجوم افسار گسیخته و راه انداز شوهای مسخره به حمایت از مریم قجر برای چیست و آیا این کار منفعتی برای سران فرقه تروریستی رجوی دارد؟ بعد از وعده سرنگونی رجوی در سر فصل 22 بهمن 97 که اکنون پوشال بودن آن برای همه مشخص شد اکنون سران فرقه رجوی سعی دارند با آسمان و ریسمان بافتن تظاهرات ها در اروپا مسئله را به گونه ای جلوه دهند که دیگر زمانی برای سرنگونی خیالی رجوی باقی نمانده است. آیا واقعیت شرایط جامعه ایران به گونه ای که مریم قجر مدعی آن می شود هست؟ مریم قجر که سابقه طولانی در دروغ گویی دارد اکنون وعده سرنگونی را پس گرفته و عنوان داشته که دوران سرنگونی و یا زمان سرنگونی نزدیک است!!! مریم قجر که از شکر خوردن خود خسته نشده دیگر اشاره ای به زمان سرنگونی و وعده داده شده از طرف جان بولتون و رجوی نمی کند و یا حتی اشاره ای به تحلیل های آبکی رجوی نمی کند که چرا اکنون زمان تعیین شده برای سرنگونی تبدیل به دوران سرنگونی شده است؟ آیا مریم قجر به این مسئله اشراف ندارد که سرنگونی امکان پذیر نیست؟ چرا مریم قجر برای خودنمایی و ابراز قدرت از کرایه کردن پناهجویان خارجی استفاده می کند؟ آیا او نمی داند که غرب به چگونگی راه اندازی تظاهرات در فرانسه و.. خبر دارد؟ چرا فقط راه پیمایی در روز 24 بهمن در ورشو انجام گرفته و خبری از راه پیمایی در 25 بهمن نبود؟ مریم قجر سعی دارد چه کسی را گول بزند؟ تمام این شامورته بازی مریم قجر برای فریبکاری و نگهداشتن افرادش در تشکیلات سازمان می باشد.
چگونه است که اکنون برای همه روشن شده فرقه تروریستی رجوی توان انجام سرنگونی را نداشته و این بازی است که مریم قجر مایل است برای ادامه حیات خائنانه خود ادامه دهد. مریم قجر که مدعی آزادی خواهی می شود چرا تاکنون در مورد عملیات تروریستی زاهدان حرفی به میان نیاورده است؟ آیا کسانی که کشته شدند ایرانی نبودند؟ آیا انجام عملیات تروریستی در فرهنگ شما جایی دارد؟ جواب آن مشخص است سازمانی که سر لوحه آن انجام فعالیت های تروریستی است و از کشتار مردم لذت می برد به طبع عملیات تروریستی در عراق و سوریه و ایران را هم نمی تواند محکوم کند چون از ریشه همانند این گروهها می باشد و کارهایی که آنان اکنون انجام می دهند قبلاٌ فرقه تروریستی رجوی انجام داده است و به همین خاطر است که وقتی فردی در ناکجا آباد کشته می شود مریم قجر اطلاعیه داده و حکومت ایران را مقصر کشته شدن می داند ولی وقتی مردم ایران توسط تروریست ها به شهادت می رسند خبری از محکوم کردن نیست. آیا این همان فرهنگ منحط و کثیف رجوی نیست؟ آیا مریم قجر می تواند پرونده حمایت خود از تروریست را مخدوش کند؟ آیا می شود از یک طرف با تروریست ها همسو بود واز طرف دیگر حامی مردم ایران؟ ما با توجه به شناختی که از ماهیت فرقه تروریستی رجوی داریم باید عنوان کنیم مریم قجر و سازمانش از بنیان بر پایه ماهیت تروریستی بنا نهاده شده است و اگر اکنون دست به این کار نمی زند به خاطر شرایطی است که اکنون در آن گرفتار شده است چون اگر مریم قجر شرایطی برایش فراهم شود از تروریست های داعشی بدتر خواهد بود.
حال مریم قجر هر چقدر می خواهد با راه اندازی تورهای مجانی اروپا گردی دست به نمایش مدره طلبی بزند ولی ماهیت تروریست های رجوی برای همه روشن است که نمی تواند دست به فریبکاری بزند و باید به مریم قجر گفت که همان بهتر در فرانسه و آلبانی مانده و سرنگونی را نشخوار کنید تا دوران تان به پایان برسد.
هادی شبانی