فرزندان جداشدگان از فرقه رجوی نسلی هستند که بیشترین نفرت را از رهبری فرقه رجوی دارند و بعد از آنها پدران و مادران و همسر و اقوام آنها هستند که بالاترین نفرت را از این فرقه و رهبران و سرانش دارند.
درکلیت علت آن مشاهده عملکرد استراتژی رجوی بر روی جداشده ای است که نسبتی با آنها دارد وحال آنها به اشراف رسیده اند که رجوی چه ظالمی بوده وهست.
شاید هرکودکی از سن مهد وپیش دبستانی وقتی با دنیای جدید ودوستان تازه روبرو وآشنا می گردد ناخودآگاه ذهنش شروع به کاوش و مقایسه خود با آنها – خانواده خود با خانواده آنها ازجمله ظاهر، سن وسال وقیافه پدر ومادر ودر ته آن وضعیت اقتصادی وفرهنگ و… می کند.
دراین رابطه فرزندان جداشدگان به نوعی در اولین قدم پدر ویا مادرشان که زمانی عضو فرقه بوده را اسکن می کنند. به چه دلیل؟
به این دلیل که معمولا سن وسال آنها با پدر و مادر سایر هم سن وسال هایشان خوانایی ندارد وهمچنین ازلحاظ ضعف مالی واقتصادی و یا برخوردها حتی از لحاظ عصبی این عوامل ذهن این نسل را به جایی می برد که سئوال است که چرا پدر یا مادر من با بقیه تفاوت دارد؟
در ته قضیه عضو جداشده (پدر یا مادر) مجبور می شود ویا در زمینه های دیگری بلاجبار و یا حتی به دلیل پروسه افشاگری علیه فرقه گذشته خود را توضیح دهد. کودک که پدر یا مادرجداشده اش را قهرمان وهمه چیز خود می داند دچار یک بحران پیچیده می شود و در آخر کار بدون شک در ذهن خود تصمیم می گیرد.
شاید آن کودک نداند فرقه چیست و کیست اما بالاترین نفرت را درذهن خود نسبت به آن پیدا می کند.
شخصأ با تحقیق و کارشناسی به این نتیجه رسیدم که اگر هزار عضو جداشده صاحب میانگین سه هزار کودک باشند این سه هزار کودک در هر سنی که باشند و در آینده هم همینطور دشمنان قسم خورده و کینه به دل داشته رجوی هستند.
این یک نکته جالب است که رجوی زمانی به سه هزار نیروی فدایی قسم خورده خون و نفس داده می نازید. اما اکنون این تعداد فرزند جداشدگان قسم خوردگان انتقام از فرقه رجوی حتی اگریک نفر از فرقه درهرکجای جهان باشد هستند.
ما جداشدگان از واقعیت های روزمره زندگی عادی خود واز روی واکنش وعملکرد فرزندان خود احساس می کنیم نسلی که بیشترین نفرت را از رجوی دارند فرزندان جداشدگان هستند.
اگر طیف بستگان واقوام همین جداشدگان را مورد سئوال قرار دهید همین است واگر خانواده اعضای اسیر فعلی درفرقه را هم سئوال کنید بدترین نفرت را از فرقه رجوی دارند.