4 خردادماه سالروز اعدام بنیانگذاران و اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین
خرداد یکی از ماه های سرنوشت ساز برای سازمان مجاهدین خلق است. بسیاری از نقاط عطف سازمان در این ماه اتفاق افتاده است. اعدام محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان بنیانگذاران و همچنین رسول مشکین فام و محمود عسکرزاده از اعضای مرکزیت سازمان در 4 خردادماه سال 51 را می توان مهمترین این اتفاقات دانست. یک نفر از این اعدام ها جان سالم به در برد که اگر آن روز به جوخه اعدام سپرده شده بود قطعا مسیر تاریخ هم برای سازمان، هم برای کشور ایران و هم برای بسیاری از اعضا و طرفداران سازمان به گونه دیگری رقم می خورد. مسعود رجوی، فردی که طبق اسناد ساواک و گفته های ماموران اداره اطلاعات و امنیت کشور نقش به سزایی در افشای نام اعضای سازمان و محل اختفای آنان برعهده داشته است. به جملات زیر دقت کنید:
“همین مسعود رجوی را با ماشین گشت میبردم تو خیابان که آدرس نشان بدهد. خانه محمد حنیفنژاد رهبر مجاهدین به اتفاق محمد حیاتی که الان در لیبرتی است را او لو داد. من رنگ در خانه دقیق یادم هست. من در دستگیری حنیف نژاد شرکت داشتم. به خاطر همین همکاریها بود که با تلاش مسئولان ساواک، رجوی تخفیف مجازات گرفت.”
اینها گفته های پرویز معتمد عضو فراری ساواک است که در مصاحبه با ایرج مصداقی بیان کرده است.
این اولین خیانت مسعود به سازمان و دوستانش بود اما آخرین آن نبود. اصولا مسعود یک مبارز نبوده و نیست. او تنها فرد قدرت طلبی است که مبارزه را بهانه و وسیله ای برای دستیابی به قدرت می دانست و البته هنوز هم می داند.هرکس و هرچیزی که برای قدرت او خطر ایجاد کند محکوم به نابودی است. اصلا قدرت در شخصیت آدمهاست مسعود از موش نیز ضعیف تر است. او قدرت را در سرکوب دیگران دنبال می کند و کسانی را که نتواند لگام بزند از میان بر می دارد. قدرت و شجاعت در انسان نسبت مستقیم دارند و از قضا هردوی این عناصر در مسعود وجود ندارد.افراد قدرتمند آنقدر شجاعت دارند که ایدئولوژی خود را در مسیر آرمان هدایت کنند و افراد شجاع نیز آنقدر قدرت دارند که تا پای جان بر سر آرمان بمانند و برای آن مبارزه کنند نه مانند مسعود که از ترس جان آرمان و مبارزه و انسانیت را زیر پا گذاشته و داغی گلوله بر سینه دوستانش را طلب کند. حنیف نژاد، محسن و بدیع زادگان چه می دانستند خلقی که آنها برای آزادی شان حاضر بودند جان خود را فدا کنند روزی بازیچه مسعود و مریم و دلقک های دیگری می شود که بی ارزش ترین چیز در نگاه شان همان خلق است.
برای مسعود افراد تاریخ مصرف دارند. انسان ها زمانی مفید هستند که برای قدرت طلبی او خطری و یا حتی شبهه ای ایجاد نکنند. کسی چه می داند شاید تاریخ مصرف اشرف ربیعی و موسی خیابانی هم تمام شده بود. تا کی تاریخ مصرف ساکنان فعلی اشرف در تیرانا تمام شود…..
اصلا شاید مسعود اعدام حنیف و به دنبال آن خوشنامی سازمان در بین انقلابیون را بهترین فرصت دیده است تا بنای پوشالی خود را بر خون دوستانش برپا کند.