خبر درگذشت دوست قدیمی آقای کریم رشیدی (محراب) را از روی سایت انجمن نجات دیدم و برای فوت ایشان بشدت متاثر و غمگین شدم. درگذشت او را به خانواده محترم رشیدی صمیمانه تسلیت میگویم و برای روح آن عزیز از دست رفته از خدای مهربان آرامش و برای بازماندگانش صبر و بردباری مسئلت دارم.
در سازمان همیشه رسم بر اینست تا کسی زنده است در معرض بدترین تهمت ها از نفوذی، بریده، طعمه، لمیده و… قرار گیرد ولی به محض اینکه آن شخص از دنیا میرود، بیکباره به مجاهد بی بدیل ، مجاهد پاکباز و پاره تن رهبری و… تبدیل میشود!
در رابطه با محراب هم همینگونه بود. محراب از قدیمی های سازمان بود و ذاتا فردی مهربان و خونگرم بود. از بچه هایی بود که به راحتی میشد با او کار کرد و بقول معروف آدم جذب سادگی و صمیمیتش میشد. اما او هم همیشه در معرض برخوردهای تند و بد تشکیلاتی بود و از این بابت بشدت ناراحت بود. ولی به محض اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد به او لقب مجاهد پاکباز دادند و…
به هرروی این عادت سازمان است. اگر سازمان یاد میگرفت که قدر نیروهایی که عمر و جوانی و زندگی و عواطف و خشم وهمه چیزشان را به پایش ریخته اند بداند! اگر یاد میگرفت و کمی هم به درد دل نیروهای از جان گذشته خود گوش میداد، شاید که امروز وضع و حال بهتری میداشت! نزدیکترین نیروهایش ترکش کردند و اکنون برای دور هم نگاه داشتن حتی نیروهای قدیمیش هم به مشکل خورده است. بطوریکه مریم رجوی اصلی ترین کارش شده برگزاری نشست های طولانی که به نیروها انگیزه دهد که کمی بیشتر تحمل کنید و….
بار دیگر درگذشت محراب عزیز را به خانواده ایشان تسلیت میگویم. به امید روزیکه تمام نیروهای اسیر در آلبانی بتوانند در شرایط خوب و عادلانه برای زندگی خود تصمیم بگیرند و روی آرامش و زندگی در کنار خانواده خود را ببینند!
مراد