در جریان خیمه شب بازی 23 تیر در مقر اشرف سه مریم رجوی که از حضور چند رجل پیر وپاتال واجیرشده به شوق آمده بود، شعار داد که بزودی ایران را پس خواهند گرفت. البته باز برای خام کردن نیروهای نگون بخت خود.
آنچه به شعر و شعار و تحلیل های آب دوغ خیاری این جماعت بر می گردد. آنها از سال 60 تا کنون هزاران بار ایران را سرنگون کرده اند وبه همین میزان تهران وایران را فتح کرده اند.
درسال 65 که مسعود رجوی به دامان صدام در بغداد پناهنده شد درپیام تودیع اش گفت: آمده ام تا برافروزم آتش در کوهستانها و بعد با تشکیل ارتش کوچکی در دل ارتش صدام که تمامی امکانات لجستیکی، جنگ افزار، منابع مالی وآموزش آن توسط دیکتاتور ملعون عراق تامین می شد. و همچنین با معامله تعدادی از اسیران جنگی ایران را از صدام به خدمت گرفتند. ادعا کرد بزودی ارتش آزادیبخش ملی، تهران را فتح خواهد کرد وسرودها ساخت: که ای ارتش رهایی از شهرمان گذرکن. درهرکجای ایران مردم درانتظارند.
وبعد هم عملیات فروغ وشعار فتح 48 ساعته تهران و واحدهای راهگشا و نشاندن مریم روی دوش قهرمانان و بردنش به تهران وخلاصه انواع و اقسام خواب های شترو پنه دانه ای.
الان بیش از 30سال اعضای بخت برگشته را سرکار گذاشته. و موها به سفیدی گرایید. کمرها خم شد. چشم ها بینایی خودرا از دست دادند. دهها نفر بخاطر ابتلا به انواع واقسام بیماری ها جان خود را از دست دادند وروزانه بخاطرچند دقیقه تاخیر در حاضر شدن، اعضا را تحت شدیدترین حسابرسی قرار داد که حرکت ارتش آزادیبخش پشت همین نکردهای شما مانده است ونتوانستید از تنگه عبورکنید. و تا گرفتن اعتراف از نفرات در نشستهای انقلاب که ذهنشان دنبال زن و یا شوهر خود بوده ونتوانستند خوب بجنگند واز تنگه عبور کنندو اینطوری مقصر اصلی شکست و نبردن مریم به تهران را به گردن نیروها انداخت.
زمان و دوران چرخید واین شعار فتح تهران ادامه داشت.آن زمان حمایت های صدام بود وپشتیبانی مالی ولجستیکی وهوایی وزمینی ارتش عراق! اما هیچ غلطی خانم رجوی و همسرمفقود الاثرش نتوانست بکند. اکنون دریک دهکده دورافتاده باهزاران کیلومتر فاصله و مشتی پیروپاتال که کلکسیونی از افراد با دردهای کمر، معده، دستها و پاها و گردن که روز مره تعدادی از این بیچاره ها یا افقی ومرده ویا عمودی و در فکر فرار، اشرف 3 را ترک می کنند، می خواهد ایران را پس بگیرد! نکته جالب اینکه هنوز تکلیف شوهر مفقودش مشخص نیست. خلق جهان می خواهد بداند این چه رهبری است درحالی که شرایط برای باز پس گیری ایران فراهم شده چرا از قبرمجازی اش بیرون نمی اید؟ مگر نباید رهبری قیام شکل گرفته درخطیرترین سرفصل ها را برعهده بگیرد؟ این سوالاتی است که ذهن هر ناظربیرونی را بخود مشغول وتناقضات اعضای پاک باخته را شدت می بخشد. باید خطاب به مریم رجوی گفت توجلو فرار و ریزش نیروهایت را بگیر پس گرفتن ایران پیشکش این حرفها به تو نیامده است.
موسی دامرودی