چگونه اعضا را در فرقه تروریستی رجوی شکنجه می دهند
یکی از اقدامات ضد انسانی رجوی ها ، شکنجه و آزاری است که بر روی اعضای بیمار اعمال می کنند. یکی از ضوابط تشکیلاتی که بر اساس دستور رجوی در تشکیلات فرقه اجرا می گردد چنین است : «مجاهد بیمار نداریم». بر اساس این ضابطه ، بیماری در فرقه رجوی به رسمیت شناخته نمی شود و در نتیجه ، روی فردی که بیمار است فشار مضاعفی اعمال می گردد. یعنی عضو بیمار نه تنها باید درد های ناشی از بیماری را تحمل کرده و دم بر نیاورد ، بلکه باید پا به پای نفرات سالم در کارهای یومیه شرکت نموده و کارها را به انجام برساند. چنانچه فرد بیمار خواهان استراحت بشود ، به او این مارک را می زنند که می خواهد تنها مانده و به موضوع «ج» یعنی مسائل جنسی فکر کند! بنابراین مسئولین آن قسمت به فرد بیمار اجازه استراحت نمی دهند چرا که اگر اینکار را بکنند خودشان بدلیل نقض ضابطه تشکیلاتی تحت برخورد مسئولین بالاتر قرار می گیرند.
برای اثبات این حقیقت هر چند جداشدگان افشاگری های زیادی انجام دادند اما اینبار این حقیقت را می خواهم با استفاده از مطلبی که در سایت فرقه درباره یکی از اعضاء که بر اثر بیماری سرطان فوت نموده درج شده افشا کنم.
فرد مورد نظر «اسماعیل رضایی» نام دارد که بنابر ادعای سایت فرقه بعد از چند سال ابتلاء به بیماری سرطان در تاریخ 24 تیر 1398 درگذشت. آنچه در زیر خواهد آمد نمونه هایی از شکنجه های روانی و فشار های جسمانی اعمال شده بر نامبرده در شرایط حاد بیماری به نقل از سایت فرقه می باشد و نشان می دهد که چگونه عدم توجه به بیماری ، کار کشیدن از بیماران و شکنجه روانی و اعمال فشارهای جسمانی بر یک عضو بیمار و سوق دادن او به سوی مرگ در این فرقه عادی است و مسئولین و اعضای فرقه ، خواسته و ناخواسته با یک عضو بیمار چنین رفتاری می کنند. به همین منظور قسمت هایی از مطلب فوق الذکر که نقل قول هایی از برخی از اعضای فرقه که با این فرد بیمار در روزهای آخر عمرش یا هنگام شیمی درمانی همراه بودند می باشد را ذکر می کنم.
نمونه اول : صحبت یکی از اعضا فرقه که چند روز قبل از مرگ با این بیمار در بیمارستان بوده است :
“اسماعیل از روز شنبه ۲۲ تیر دیگر بهسختی تنفس میکرد. بهسختی حرف میزد و درد میکشید. ، روز یکشنبه ساعت ۳ بعدازظهر برایش داستان تالوت و جالوت و اسماعیل پیامبر را که برادر مسعود در نشستی صحبت کرده را گذاشتم و گوش کرد.”
- ملاحظه می کنید که به اقرار خودشان ، بجای رسیدگی به بیماری که دو روز قبل از مرگش توان نفس کشیدن نداشته ، به سختی حرف می زده و درد می کشیده ، نوار چند ساعته نشست رجوی را برای او پخش می کنند و بیمار مجبور به شنیدن آن است. در این فرقه جهنمی حتی بیمارانی با این وضعیت هم یک لحظه امکان آسایش ندارند. واضح است در تشکیلاتی که بدون اجازه هیچ کاری صورت نمی گیرد و ساعت به ساعت افراد از قبل برنامه ریزی شده است ، این اقدامات با دستور تشکیلاتی اجرا شدند. در واقع این کارها قسمتی از برنامه روزانه بیمار و نفر همراه او می باشند تا بیمار و نفر همراهش در زمانی که دور از محیط تشکیلاتی هستند امکان فکر کردن نداشته باشند.
نمونه دوم : صحبت یکی دیگر از اعضای فرقه که در برخی از جلسات شیمی درمانی همراه با فرد بیمار بوده است :
“اسماعیل، مصداق این سفارش برادر مسعود بود که ما به آلبانی برای جنگ بیشتر آمدهایم و نه برای عافیت و زندگی” - ببینید چگونه در حالی که مریم قجر و دیگر سران فرقه اوقات خود را در عیش و نوش های گوناگون و در سورچرانی های مختلف با حامیان آمریکایی و غربی طی می کنند ، به اعضای نگون بخت می گویند «نباید به فکر عافیت و زندگی» باشند. در حالی که با اردنگی از عراق اخراج شده اند ، بجای اینکه جواب شکست ها و در گل ماندن استراتژی شان را بدهند ، با عوامفریبی اعضای را هزاران کیلومتر دور از مرزهای ایران با عناوین دهن پر کن همچون «جنگ بیشتر» فریب داده و در ناآگاهی نگه می دارند و با این ترفند حتی بیماران صعب العلاج هم تحت فشار قرار داده و از آنها بیگاری می کشند.
همین فرد ادامه می دهد :” هر بار که برای شیمیدرمانی میرفتیم [اسماعیل] بخشیاز جزوه آموزش زبان آلبانیایی را بههمراه میآورد تا از فرصت استفاده کرده، جملاتی را فرابگیرد و بتواند با پزشکان و کادرهای درمانی بیمارستانهای آلبانی از سازمان و از آرمانش بگوید.” - این رفتار سران فرقه تروریستی رجوی ، با بیماری است که در حال شیمی درمانی می باشد! آنها بویی از انسانیت نبرده اند و از اعضا به هر شکل ممکن کار می کشند. فرقه ای که در آن فراگیری زبان خارجی برای اعضاء جرم محسوب می شد و علامت بریدگی بود ، با فریبکاری هر چه تمامتر برای آن که فرد بیمار حتی در داخل بیمارستان و حین انجام شیمی درمانی امکان فکر کردن نداشته باشد ، به او جزوه آموزش زبان آلبانیایی می دهند تا با پزشکان و کادر درمانی بیمارستان درباره فرقه صحبت کرده و برای این فرقه جهنمی کار تبلیغاتی بکند! و به این ترتیب از این بیمار کار کشیده و او را مورد شکنجه قرار می دادند.
همین فرد در ادامه عقب ماندگی ذهنی اعضای فرقه را با این جمله بروز می دهد :
« روزهای آخر که [اسماعیل] در بخش مراقبتهای ویژه بود …. … برای چند روز حالش بهتر شده بود ، او خودش را نگهداشت تا بعد از پایان کهکشان [کهکشان عنوانی است که در فرقه به برنامه سالانه گفته می شود] به کهکشانها پر بکشد.» - منظور او این است که اسماعیل میرزایی مانع از مرگ خودش شد تا در هنگامی که سران فرقه درگیر برنامه سالانه هستند ، مزاحمتی برای آنان ایجاد نکند و بعد از اتمام کارها بمیرد!!!
نمونه سوم : یکی دیگر از اعضای فرقه چنین نوشته است :
«در آخرین شیمیدرمانی که باهم رفتهبودیم، هنرجویان یک کلاس پرستاری [اهل آلبانی] برای آموزش عملی به همان بخش آمده بودند. یک پسر ۲۰ ساله نزد اسماعیل رضایی که منتظر تزریق سرمهایش بود، آمد و گفت: «امروز من کارآموز شیمیدرمانی شما هستم.». زمانیکه من داشتم سازمان را معرفی میکردم، از بقیه کلاس، ۶ نفر دیگر هم اطرافمان آمدند، سؤالهایشان را میپرسیدند و من و اسماعیل جواب میدادیم، به اسماعیل گفتم که از خودت بگو [یعنی درباره خودت به این افراد توضیح بده].» - حتی در جلسه شیمی درمانی هم به بیمار اجازه نمی دهند تا آرامش داشته باشد و او را به هر شکل ممکن وادار به صحبت می کنند تا ذهنش درگیر بشود و امکان فکر کردن نداشته باشد. در این نمونه بیمار را وادار کردند تا طرف حساب صحبت شده و با گفتن اینکه «از خودت بگو» بیمار را وادار به حرف زدن بیشتر کردند.
نمونه چهارم : بنابر آنچه در سایت فرقه آمده است ، کمتر از سه هفته قبل از مرگ ، اسماعیل رضایی را وادار می کنند که تعهد نامه بنویسد. اسماعیل رضایی و امثال او برای سران فرقه اصلاً ارزشی ندارند و تا می توانند از آنها کار می کشند و اگر هنگام به کشتن دادن یا سوق دادنش به سمت مرگ رسیده باشد ، با گرفتن دست نوشته هایی به فکر سوء استفاده تبلیغاتی بعد از مرگ هستند و بس.
سران فرقه تروریستی رجوی در حالی که اسماعیل رضایی در وضعیت بدی قرار داشت ، باز هم از او رحم نمی کردند و وی را مورد شکنجه روحی و فشار قرار می دادند.
در این فرقه انسانیت جایی ندارد ، همه چیز بر اساس سوء استفاده ابزاری از اعضاء شکل گرفته است آنچنان که به بیماران مبتلا به بیماری های صعب العلاج هم رحم نمی کنند و حتی در شرایطی که بیمار رو به موت است و به قول خودشان نفس کشیدن و صحبت کردن برایش سخت است هم ، او را با انواع شکنجه های روانی و فشارهای جسمی همراه می کنند تا مبادا یک لحظه ذهنش آرام بوده و امکان فکر کردن را بیابد.
از نظر رجوی ها اعضای فرقه ابزاری برای بهره گیری هستند و این بهره گیری تا زمانی که فرد زنده است به هر شکل باید انجام گیرد.
صالحی