خاطره گویی اعضای ارشد به مناسبت تاسیس سازمان مجاهدین

15 شهریور سال روز تاسیس سازمان مجاهدین است. در سال 1344 این سازمان توسط محمد حنیف نژاد و سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان تاسیس شد. این گروه کوچک مدعی بودند فقط با شیوه مسلحانه می شود نظام شاه را سرنگون کرد. حنیف نژاد مدعی بود خلق ها توسط مبارزه خشونت آمیز است که می توانند به حق خود برسند او معتقد بود مرز بین حق و باطل مرز بین بی خدا و با خدا نیست بلکه مرز بین استثمار شونده و استثمار کننده است.
محمد حنیف نژاد با یارانش به این نتیجه رسیده بودند دیگر دوران عافیت جوئی بسر رسیده است و هر گونه مبارزه قانونی و پارلمانی را نفی کرد و در اساسنامه خود متذکر شدند و به این درک رسیدند که می باید مبارزه مسلحانه را سازماندهی و تمامی اعضاء و کادرها به مبارزان حرفه ای بدل شوند. حنیف نژاد اندیشه اش این بود سازمان محصول پروسه تکاملی تاریخ مبارزات ایران می باشد و یک شبه خلق نشد و باور داشت اگر ما نمی بودیم دیگران می آمدند همین راه را می رفتند.
بعد از ضربه 1350 تمامی اعضای مرکزی سازمان کشته شدند تنها رجوی از بین آنها باقی مانده آن هم به دلیل همکاری با ساواک به یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم گردید از روزی که رجوی کرسی رهبری سازمان را بدست گرفت اهداف این سازمان از گردونه خود خارج شد. هدف برقراری جامعه بی طبقه توحیدی بود ، هدف مبارزه با امپریالیسم به سرکردگی آمریکا بود ، چی شد آن شعارهای پر طمطراق و گول زننده ، خط مشی که رجوی انتخاب کرد بالاترین خیانت را به مردم ایران کرد ، رجوی از روزی که قدرت تام و تمام تشکیلات را بدست گرفت به اسم انقلاب درونی در درون تشکیلات کودتا صورت داد خودش را به عنوان رهبر عقیدتی به بقیه تحمیل کرد اگر این وسط کسی وی را همراهی نمی کرد به طرز مشکوکی از صحنه حذف می شد.
رجوی مدعی بود رهبری انقلاب دزدیده شد این خودش بود که می باید رهبری را بدست می گرفت زهی خیال بچگانه ، انقلاب 57 به رهبری آقای خمینی بود که به ثمر نشست وقتی آقای خمینی از پاریس به ایران آمد میلیون ها نفر به استقبالش رفته بودند در تاریخ انقلابات دنیا در نوع خودش بی نظیر بود حالا این یه الف بچه آمده ادعای دزدیدن انقلاب می کند و خودش را محق چنین جایگاهی می داند شتر در خواب بیند پنبه دانه.
رجوی در رویارویی با آقای خمینی اعلام کرده بود که مشکل ما بر سر مسله اسلام است وی می گفت اسلام انقلابی آقای خمینی می گفت انقلاب اسلامی ، در آن فضای آزاد ماهیت خشونت طلب خود را به آرامی پیش می برد. در آن دوره تنها سرمایه شان زندان زمان شاه بود اما پشتوانه مردمی قوی نداشتند چون صاحب تشکیلات بودند در آن فضای آزاد با نفوذ در دستگاههای دولتی ضربه جیران ناپذیری را به نظام نو پای جمهوری اسلامی ایران وارد کردند بهتر است اشاره کنم خیانت بزرگی را بر ملت ایران روا داشتند.
رجوی به خیال باطل اش فکر می کرد با ایجاد میلیشا می تواند ارتش خلق را سازماندهی کند و در 5 مهر 60 بنای نظام نو پای را بر چیند اما با یک اشاره رهبر انقلاب طومار آنها را بر چیدند و آن کودتا را در نطفه خفه کردند. از آن روز به بعد در عمل تشکیلات رجوی به زندگی مخفی روی آورد شرایط دیگر برای آنها سخت شده بود به ترورهای خیابانی روی آوردند النهایه کار ساز نبود رجوی مجبور شد تغییر قیافه داده و با کمک بنی صدر سر از پاریس در آورد همین که شرایط سخت شد آقا فلنگ را بسته و فرار را بر قرار ترجیح داد.
در سال 1374 مریم قجر درست گفته بود که این مسعود رجوی بود سازمان را از نو تاسیس کرد در یک اقدام غیر منتظره از تمامی اعضایش خواست” موسسان دوم” سازمان مجاهدین ( فرقه بدنام رجوی ) و ارتش آزادیبخش را امضاء کنند با این حرکت تشکیلات خود را رسماً به یک سکت و فرقه مذهبی تبدیل کرد و روز به روز بیشتر و بیشتر در آن فرو رفتند.
رجوی برای این که قدرت در ایران را بدست گیرد با هارترین و وحشی ترین جناح استثمار کننده آمریکا عهد برادری بسته است ، جای بنیانگذاران خالی که ببینند رجوی چه خیانت هایی به اهدافشان کرده است ، اکنون مریم قجر در کنار جان بولتون و رودی جولیانی و معدوم مک کین و … همه مرزها را شکسته و با آنها عکس یادگاری می گیرد و اطلاعات ایران را دو دستی تقدیم آنها می کند تا در زیر سایه آنها به هدف خود برسد آرزو برای سالمندان هم عیب نیست!!!
حالا این روزها به مناسبت سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق ، اعضای قدیمی از خانه سالمندان به استودیوی سیمای دروغین می آیند تا گندی که در این سالیان رجوی زده را به نوعی جمع کنند جهت پاک کردن چهره رجوی به تعریف و تمجید از رجوی خاطراتی را به دروغ هم شده بیان می کنند. اگر این خاطرات درست بود چرا این همه سالیان مخفی نگه داشته بودید تا جایی که من یادم است توی نشست های متعدد آن سالیانی که در اشرف بودیم مریم قجر از برادران قدیمی درخواست می کرد خاطرات مسعود را بیان کنند یا به صورت کتاب در بیاورند آن روزگار کسی بدان همت نمی داد حالا چی شده خاطراتی که تا به حال بازگوی نشده بود را ردیف کرده اند!! علت یک چیز بیشتر نیست ارزش و جایگاه رهبر عقیدتی در بین تمامی اعضای فرقه رجوی فرو ریخت از بس خرابکاری کرده اکنون می خواهند با این ترفند ها جایگاهش را از ته چاه بالا بکشند ، آب رفته دوباره باز نمی گردد این تلاش های مذبوحانه دیگر جواب ندارد.
گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا