روز ۱۵ شهریور ۱۳۴۴ به قول خود سازمان مجاهدین خلق ایران سازمانی پایه گذاری شد که قرار بود در تاریخ مبارزات ملت ایران گره گشا و کارساز باشد. متاسفانه اگرچه این سازمان می توانست به امید ملت ایران برای تحقق آرمان های ملی آنها تبدیل شود با از بین رفتن بنیانگذاران؛ بدست اشخاصی فرصت طلب مخصوصا شخص مسعود رجوی افتاده و او با در اختیار گرفتن آن و به کارگیری و سوء استفاده از ساز کار این سازمان در راه تحقق امیال خبیث خود، آن را به یک سازمان خیانتکار و همدست دشمنان ملت ایران تبدیل کرد.
این فرد که محور عالم را خود می داند و به هیچ چیز جز خودش فکر نمی کند تمام اهداف و آرمان هایی که سازمان مجاهدین به اصطلاح به خاطر تحقق آنها تاسیس شده بود را زیر پا گذاشت و سازمان، تمامی امکانات و افراد آن را بازیچه امیال شیطانی خود کرد چنانکه اکنون از این سازمان، جز مشتی افراد خیانت پیشه و در اختیار دشمنان ملت ایران چیزی باقی نمانده است. نگاهی به نوستالژی این سازمان کافی است تا دریابیم که این سازمان که البته باید گفت فرقه، هیچ کاری جز هم دستی و هم پیمانی با دشمنان ایران نداشته و انجام نداده است و همیشه هم آنرا با شعار پرطمطراق و زرورق انقلابی گری و مشی انقلابی می پوشاند! حتی آنان که سردمدار اینگونه تعاریف از پدیده های اجتماعی بوده وخود را وارث این شعارها و بانیان آنان می دانند، چنین ادعایی نداشته و از این اینگونه تحریف های خیانت بار، برائت می جویند!.
اما رجوی باصطلاح کاتولیک تر از پاپ شده و البته چون راه دیگر نمی داند و نتواند به این شعارهای قدیمی و نخ نما چسبیده وبا استفاده و تحریف خود خواسته آنها؛ راه خیانت می پیماید.! «یادم هست بعد جنگ خلیج فارس که همه اذعان داشتند، جهان یک قطبی و تعاریف قدیم دیگر معتبر نیسنتد ودکتر هزارخانی دریک مصاحبه با باصطلاح سیمای آزادی گفت در دنیای بعد از جنگ سرد و یک قطبی؛ انقلاب و مبارزه ومضامین اینچنینی و شرایط جدید باید از نو تعریف شود که همه میدانند دردرون مناسبات می گفتند که او یعنی هزار خانی بریده و نمی کشد، بهانه گیری می کند و بعدا گفتند که دم مسیحایی رهبری او را زنده و دوباره باانقلاب – که مقصود همان باند رجوی و خط کار خائنانه اش است – همراه کرده است».
این فرد یعنی مسعود رجوی با استفاده از فضای ایجاد شده بعد از انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران و میل وافر جوانان به استقلال و رفاه اجتماعی انبوهی نیروهای جوان مملکت را با شعارهایی که به ظاهر اهداف ملی میهنی را دنبال میکرد به خویش جلب کرد و وعده های آنچنانی داد اما افسوس این فرد هیچگاه به فکر اهداف و آمال ملی ایرانیان نبوده بلکه دنبال قدرت و امیال شیطانی خودش بود و با حرکت ها و رفتار کودکانه ای که انجام داد،نه فقط کمکی به پیشبرد مبارزات و اهداف و آمال ایرانیان نکرد( در این راه گوش به نصیحت کارکشتگان مسائل اجتماعی هم نکرد که می گفتند که مسایل اجتماعی نیاز به گذر زمان و تاریخ دارد و …هم نکرد) بلکه خائنانه نسل هایی از جوانان ایران را در راه های غیر اصولی و غیر ملی با فریب و نیرنگ فدا کرد و آرام آرام انرژی این نسل جوان را که باید در اختیار ملت و اهداف ملی مردم قرار می گرفت در اختیار دشمنان ایران قرار داد و آنها را فدا کرد.
تاریخ و حافظه تاریخی ملت ایران قضاوت خود را در این مورد انجام داده و اکنون براستی وبحق افواه ملت ایران این سازمان و این فرد را خائنی بیش نمی دانند و چه نام برازنده ای برای این شخص، کسیکه جزبه خود و امیال شیطانی خودش نمیاندیشد و جان هزاران نفر از جوانان این مملکت برای او ارزشی ندارد.
سازمانی که خود مدعی بود که از دل کوران مبارزات ملی مردم ایران بعد از سالهای ۳۲ بیرون آمده است است و دنباله همان مبارزات ملی و مردمی است و آمال و آرزوهای ملت ایران را پیگیری می کند متاسفانه امروزبه باند تبهکاری تبدیل شده است که به بازیچه ای در دست دشمنان مردم ایران از جمله آمریکا (که این سازمان در تمام متون سازمانی خود آن را سرکرده امپریالیسم میگفت و مدعی بود که بین خلق ها و امپریالیسم هیچ رابطه ای وجود ندارد و هر چه هست یا نبرد است یا اسارت) تبدیل شده است. اگر قول خودش را ملاک قرار بدهیم وقتی با امپریالیسم مبارزه نمی کنی پس اسیر می شوی سازمان اسیر امپریالیزم یا همان آمریکا شده است امروزه به راستی و به عینه می شود دید، این سازمان تماماً و روزانه در اختیار اهداف خائنانه آمریکا بر علیه ملت ایران قرار گرفته است طوری که حتی دشمنی های آشکار دولت آمریکا- که همگان وازهر طیفی که هستند متفق القولند ، هر فرد ملی و میهنی بایستی در قبال آن ها موضع درست داشته باشد- از طرف این سازمان مورد تایید قرار گرفته و چشم بسته پذیرفته میشود آیا این عبرت تاریخ است که چنین سازمانی که مدعی بود امید ملت ایران برای مبارزات رهایی بخش آنها از قیود استعماری است این چنین خار و خفیف بازیچه دست دشمنان جورواجور ملت ایران شده است. بله این عبرت تاریخ است کسی که به اهداف ملی و میهنی ملتش پشت کند و همه چیز را در راه اهداف فردی فدا کند این چنین خوار و خفیف در گوشهای می خزدو سازمانی که او اینچنین با خیانت و خیانتکاری از ویرانه های آن سازمان اولیه ایجاد کرده در انتظار مرگ تاریخی خویش است!
رحمان محمدیان