خودسوزی ، انگیزه ها و پیامدها
شادی و پایکوبی تروریست های فرقه رجوی به جهت کشتار بیگناهان در فاجعه یازده سپتامبر سنخیت و همگونی تامل برانگیزی با خودسوزی افراد در قرارگاه اشرف دارد.
نگارنده
پیشبرد خط خود سوزی افراد حاضر در قرارگاه اشرف از سوی رهبری فرقه تروریستی رجوی را می توان نوعی اعلام موجودیت مجدد فرقه تلقی کرد. با توجه به طرد و انکار این نوع رفتارهای غیر دموکراتیک و مغایر با روح و جوهره اعلامیه جهانی حقوق بشر ، از سوی جوامع توسعه یافته و دموکراتیک به این نتیجه می توان رسید که انگیزه تشویق و وادار نمودن افراد قرارگاه اشرف به خودسوزی طی پروسه سیستماتیک مغزشوئی و الیناسیون کادرها و نیروهای تحت اسارت فرقه مجاهدین صرفا به دلیل بحران های درون تشکیلاتی ست. بی شک رهبران فاشیست فرقه رجوی از ادراک وضعیت موجود و همچنین ارزشیابی نتایج رفتارهای غیر دموکراتیک و غیر انسانی و مشمئز کننده ی فرقه ای کاملا ناتوان هستند و با توجه به شتاب تحولات منطقه ای و بین المللی درک درستی از شرایط موجود ندارند.
اگر هدف رهبری فرقه از وادار نمودن افراد به خودسوزی نوعی اعلام حضور در صحنه بین المللی نیز باشد باید تصریح کرد که تحولات سیاسی و فرهنگی جهانی حاکی از شتاب جوامع انسانی به سوی کاهش رفتارهای ستیزه جویانه و خشونت طلبانه است. بنابراین اعمالی نظیر خود سوزی و عملیات انتحاری و تروریستی عملا هیچگونه زمینه ای برای همدلی و تایید در سطح جهانی نخواهد یافت و قطعا واکنش های منفی در قبال این گونه رفتارهای قرون وسطایی را می توان از سوی اندیشمندان و نخبگان فکری و سیاسی جوامع توسعه یافته در روزهای آینده پیش بینی کرد.
در کندوکاو و بررسی دقیق و ژرف خط خودسوزی افراد فرقه می توان اذعان کرد اینگونه اعمال غیر انسانی و منزجر کننده در داخل کشور نیز از کمترین واکنش مثبت در بین اقشار مختلف اجتماعی مردم ایران بی نصیب خواهد ماند. زیرا نتایج متعدد انتخابات در سالهای اخیر و تحرکات مردمی پس از آن به وضوح نشان داد که مردم ایران از هر گونه خط مشی خشونت آمیز و افراطی دوری می جویند و حاضر نیستند بار دیگر تجربیات دو دهه پیشین تکرار شود. پر واضح است که مردم ایران به خصوص نسل سوم تحت تاثیر تحولات فرهنگی و سیاسی داخلی و جهانی از هر جریان مبلغ و مروج تفکر خشونت طلبانه ، ستیزه جویانه و افراطی نظیر اعمال تروریستی و به ویژه رفتارهای مغایر با عقلانیت مدرن و اخلاق مدنی همچون خودسوزی و عمل انتحاری شدیدا مخالف و رویگردان هستند. از این گذشته حافظه ملت ایران یادآور حضور همه جانبه فرقه تروریستی رجوی در کنار صدام و در درون عراق در زمان تجاوز رژیم بعثی به میهن عزیزمان ایران می باشد که وجهه ای ضد ملی و ضد میهنی از دارودسته رجوی ترسیم کرد. لذا فرقه ضد میهنی رجوی به دلیل عملکرد و ماهیت تروریستی کنونی اش و هم به خاطر ادامه مشی ستیزه جویانه و افراطی و مغایر با موازین حقوق بشری در تشویق و وادار نمودن افراد فرقه به اعمال مشمئز کننده ای چون خود سوزی توفیقی به دست نخواهد آورد.
اسارت ذهنی و فیزیکی انسانها در سیستم های توتالیتری چون فرقه مجاهدین در مرحله ی کاملا پیشرفته بیانگر این امر مشهود است که رهبران چنین گروههای تمامیت خواه نقش خود را چون روشی به ظاهر منطقی ایفا می کنند تا امکان مخدوش نمودن هویت افراد را در بهترین وجه ممکن پدید آورند و در نهایت نیروهای از خود بیگانه شده را برای هر گونه اعمال مغایر با وجدان بشری نظیر خودسوزی تحریک و تهییج کنند. این روشی است تجربه شده در درون مناسبات فرقه فاشیستی رجوی و متاسفانه رهبری فرقه مجاهدین تاکنون بسیاری از افراد را قربانی امیال پلید و بیمارگونه خویش کرده است.
به وضوح مشخص است در مناسبات توتالیتاریستی تشکیلات رجوی هر گونه ناهماهنگی و مخالفت خنثی و بی اثر می شود و ظاهرا وحدتی در درون آن به وجود می آید که باسمه ای و مکانیکی و از شاخص های آن اطاعت کورکورانه افراد از رهبران آن است. این نوع مناسبات را می توان شکل خالص تسلط اتوریته رهبری بر افراد حاضر در قرارگاه اشرف تلقی نمود. متقابلا نفی و انکار چنین مناسبات غیر دموکراتیک و فاشیستی نیز شکل خالص طرد و انکار افراد تشکیلاتی نسبت به بردگی و اسارت خویش است.
بی شک کلماتی نظیر خود سوزی و آزادی ، تروریسم و حقوق بشر مفاهیمی متضاد و آشتی ناپذیرند و در هیچ زبان و منطقی نمی توان اینگونه مفاهیم را به هم نزدیک کرد. و جز ذهنیت بیمار و زشت رهبران فرقه رجوی کسی را یارای درک این پارادوکس ذهنی و رفتاری نیست.
آرش رضائی
مسئول انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی
9/8/1385