تکيه دوباره آمريکا برروی تئوری احمقانه
علي اکبر راستگو
کلن – 18.01.2007
هنگامي که حدود دوسال پيش (فوريه 2005) کميته سياست ايران (( Iran Policy Commitee با هدف تغيير رژيم ايران بوجود آمد، هيچکس فکرنمي کرد که امروزه نيرويي که به آن تکيه شده و برروي آن حساب بازکرده بودند، به اين روز بيافتد و خودش عمليات های محول شده جاسوسي برعليه مردم ايران را بعنوان 70 فقره افتخار اعلام کند.
«کميته سياست ايران» از ژنرال های عاليرتبه سابق ارتش، کارشناسان و کارمندان بالای حکومت های جمهوری خواه سابق و همچنين تلويزيون آمريکايي «فاکس نيوز» تشکيل مي شود. اين کميته از حمايت کامل محافل نومحافظه کار آمريکا نظير داگلاس فايت، فرانک گافني، مايک ليدن، ريچارپرل، پاول ولوونيتس، بروس مک کولم ودونالد رامسفلد برخورداراست و رياست آن بر عهده ريموند تانتر مي باشد.
بازی وزارت امورخارجه آمريکا که مجاهدين را يک گروه تروريستي مي خواند و وزارت دفاع آمريکا که به مجاهدين بچشم «تروريست خوب» نگاه مي کند به آنجا کشيده شده بود که پنتاگون سفارش مجاهدين را به کميته سياست ايران کرده بود. کميته در وجود سازمان باتوجه به رابطه مزدوری آن برای صدام حسين، متحد استراتژيک برای اين کميته در همان آغاز 2005 مشتاقانه به مجاهدين پيشنهاد همکاری داد (نگاه کنيد به US Policy Option in Iran )
سازمان نيزمشتاقانه تر و سرازپانشناخته از شوق پيداکردن ارباب جديد بعد از صدام، دست کميته را فشرد.
کميته در تقسيم کاری که کرده موظف شد اطلاعات سری ماهواره ای از تاسيسات اتمي ايران در اختيار سازمان بگذارد، عليرضاجعفرزاده را در تلويزيون «فاکس نيوز» استخدام کرده و هر شب وی را روی آنتن بياورد و بعنوان کارشناس ايران لانسه بکند.
سازمان نيز در مقابل متعهد شد به فعاليت های جاسوسي خود در داخل ايران بيافزايد و اطلاعات ماهواره ای دريافت شده از کميته را بنام خود از زبان جعفرزاده جابزند.
نتيجه اينکه به يمن تلاش بي وفقه سازمان در خدمت محافل نومحافظه کار، شورای امنيت سازمان ملل در دسامبرگذشته نظر به تحريم اقتصادی حکومت ايران داد.
بدين ترتيب در اين مرحله، سازمان مجاهدين خلق ايران تمام تعارفات را کنار گذاشته و علنا و عامدا تبديل به آلت دست کثيف ترين و ارتجاعي ترين محافل نومحافظه کار شده و عليه عاليترين مصالح مردم ايران قيام کرده است.
اين ها همان محافلي هستند که که هزاران تن از هواداران و اعضای سازمان با شعار مرگ بر آنها به پای جوخه های اعدام رفتند و هنوز نسل عوض نشده و صدای مرگ بر آمريکای آنها طنين انداز است. رهبران خيانتکار مجاهدين نظير مسعود رجوی، مهدی ابريشمچي و غيره که آن زمان باعث به زمين ريخته شدن خون جوانان با احساس و ساده دل با شعار ضد امپرياليستي شده بودند، امروزه شادی کنان و پايکوبان بر سرجنازه آنها دست «کميته سياست ايران» را مي فشارندو مريم رجوی اين رجاله عالم، کتاب 20000 نفری شهدای مجاهدين را در دست مي گيرد و اشک تمساح مي ريزد. زهي بي شرمي، زهي بي شرفي
جالب اينجاست که اين اولين باری نيست که آمريکايي ها در مورد ايران روی اسب بازنده شرط بندی مي کنند. پيشترها نيز سرمايه گذاری آنها روی محافل سلطنت طلب به شکست انجاميده وتنها به پولدارشدن بعضي از اين محافل منجر شده بود. اکنون نيز بعد از دو سال فعاليت، کميته به اين نتيجه رسيده که تنها باعث رشد جريان های راست در ايران و تحکيم موقعيت احمدی نژاد شده است و اين را نيز متوجه اطلاعات غلط سازمان از درون ايران ميداند. آيا بايد در رابطه با سازمان تجديدنظرکرد.
سازمان که از اين موضوع بشدت بوحشت افتاده است،به تکاپو افتاده و مرتب بيلان فعاليت مي دهد. بعد از اينکه موضوع اتمي ديگر جالب توجه نيست، باشاره کميته، موضوع جديدی اختراع مي شود مبني بر اينکه سربازان آمريکايي در عراق با مواد منفجره ايراني کشته مي شوند تا احساسات آمريکايي ها برای حمله نظامي به ايران تحريک شود همانطوريکه با عراق نيز چنين کردند وهنگاميکه جو عمومي برای حمله بطورمصنوعي مساعد شد، به عراق يورش بردند ومي بينيم که چه شد.
سازمان موافق سرسخت جنگ جديدی درمنطقه آنهم بر عليه ايران است چرا که آنرا برای بقای خود ضروری ميداند. در سايت های سازمان علنا برطبل جنگ آمريکا عليه ايران ميکوبند وتمام اخبار و تظاهرات های ضد سياست بوش عامدا در سايت های سازمان سانسور مي شود.
آمريکايي ها بزودی متوجه اشتباه خود در رابطه با حساب بازکردن روی سازمان خواهند شد وآن را مثل سگ به کناری پرت خواهندکرد.