آیا مسئله بر سر حضور محمد حیاتی است؟
در حاشیه جلسه پناهندگان و ایرانیان در پاریس
ابراهیم خدابنده، سایت دکتر بنی صدر، هشتم ژوئیه 2007
از قرار معلوم آنطور که در خلال مطالب سایت های مختلف مشاهده کرده ام، روز یکشنبه 17 ژوئن 2007 قرار بود جلسه ای در پاریس توسط انجمن حمایت از پناهندگان و مهاجرین ایرانی در سالن فیاپ FIAP در پاربس برگزار شود. از مدتها قبل تبلیغات خصمانه سایت های سازمان مجاهدین خلق در این رابطه قابل رؤیت بود که تلاش بسیاری مینمودند تا ماهیت و هدف مسئولین و برگزارکنندگان این جلسه را به زیر علامت سوال ببرند. آنطور که متوجه شده ام قبل از برگزاری این جلسه عده ای از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق به محل جلسه رفته و خواهان حضور در آن و مورد سؤال قرار دادن گردانندگان آن شده بودند که درگیری صورت گرفته و عده ای از دو طرف مجروح و دستگیر گردیده بودند. در این میان از جانب جداشدگان و مخالفین سازمان ادعا شده بود که گویا محمد حیاتی نیز در جمع دستگیر شدگان بوده است که البته این امر از جانب سازمان تکذیب شده و نهایتا جنجال و هیاهوی بسیاری در این خصوص در گرفته بود که در حال حاضر نیز مطالب مربوط به آن سایت های دو طرف را پر کرده است.
از آنجا که من ارتباط و تماسی با نفرات دست اندر کار نداشته و صرفا از طریق برخی اطلاعات مندرج در تعدادی از سایت ها که به دستم رسیده است موضوع را مورد بررسی قرار داده ام طبعا نمیتوانم تحلیل و قضاوت جامعی در خصوص کل موضوع داشته باشم. اما چند نکته به نظرم رسید که بد ندیدم منتقدین و جداشدگان سازمان مجاهدین خلق را نسبت به آنها توجه بدهم و امیدوارم عدم اشراف من را که احیانا در نظراتم مشهود خواهد بود نادیده بگیرند.
در تمامی برخوردها و رفتارها و عملکردهای سیاسی و تبلیغی که در خصوص سازمان مجاهدین خلق انجام میشوند نیابد فراموش کرد که این سازمان یک فرقه به معنی دقیق کلمه آن و بر اساس تعاریفی که جامعه شناسان و روان شناسان از فرقه ها میکنند می باشد. لذا تمامی برخوردها باید بر همین اصل استوار باشد. همچنین باید در نظر گرفت که اعضای یک فرقه خود اولین قربانیان عملکردهای تخریبی آن هستند. از کسانی که تحت القائات روانی یک فرقه قرار گرفته و شدیدا در یک فضای بسته و منزوی مانیپوله شده اند نمیتوان انتظار رفتار و برخورد نرمال انسان های عادی را داشت و باید توجه نمود که این افراد خود نیاز مبرم به کمک همراه با نشان دادن بردباری دارند.
اینکه آیا فرد دستگیر شده در محل آقای محمد حیاتی بوده است یا نه چه تفاوتی میتواند داشته باشد؟ مگر دعوای شما با محمد حیاتی یا هر کس دیگر در سازمان مجاهدین خلق است؟ به عقیده من جا داشت که مسئولین جلسه فوق اتفاقا با کمال احترام و تکریم اعضا و هواداران مجاهدین خلق را به داخل محل جلسه خود دعوت کرده و از حضور آنها در محل و اینکه برای طرح سؤالات خود از گردانندگان جلسه آمده اند به گرمی استقبال میکردند و حتی اگر تمامی روند جلسه به کلی تغییر میکرد و بحث های سخنرانان انجام نمیشد با سعه صدر و متانت کامل به تمامی حرفهای آنان گوش میدادند و سعی میکردند به آنان بفهمانند که در دنیای متمدن و دموکراتیک امروزی برگزاری یک جلسه و انتقاد به یک سازمان سیاسی امری طبیعی است و لازم نیست سازمان مجاهدین خلق اینطور واکنش منفی نشان بدهد. یافتن یک عضو یا هوادار سازمان مجاهدین خلق که برای بحث و جدل و حتی جنجال آفرینی آمده باشد برای کسانی که تلاش میکنند به اسیران ذهنی فرقه کمک نمایند باید مغتنم شمرده شود.
من فرض میگیرم که فرد دستگیر شده در صحنه خود آقای محمد حیاتی بوده است و این احتمال هم وجود دارد چرا که سازمان به جای اینکه بعد از ده روز به قرارگاه اشرف رفته و با ایشان مصاحبه کند کافی بود تا بلافاصله بعد از طرح ادعای مخالفین، فرد دستگیر شده در محل را نشان داده و معرفی میکرد و همه مسائل حل میشد. اما بر فرض اگر محمد حیاتی بصورت غیر قانونی به پاریس سفر کرده باشد قطعا این کار را به اختیار خود نکرده است و کلنجار رفتن حقوقی با سازمان و بخصوص اعضای آن به غیر از اتلاف وقت و هول دادن هر چه بیشتر اعضا در پیله ای که بدورشان تنیده شده است فایده دیگری ندارد. جا داشت از این فرصت استفاده میشد و چند کلام با وی یا هر کس دیگری که در محل حاضر بود صحبت میشد و به آنها تفهیم میگردید که دنیای امروز تنها محیط بسته و آب بندی شده اشرف یا اوور نیست. جا داشت از آقای محمد حیاتی در کمال احترام و متانت سؤال میشد که سازمانی که زمانی او به آن پیوسته و جزو اعضای اولیه آن بوده است آیا دقیقا همین است که الان عضویت آنرا به عهده دارد؟ و هزاران سؤال دیگر که در برابر پرسش های آنان میشد مطرح نمود.
به عقیده من مسئولیت کسانی که از بندهای ذهنی فرقه رسته اند و تلاش میکنند تا به رفقای سابق خود در درون فرقه کمک نمایند بسا سنگین و حساس است و هرگز نباید خود را با افرادی که هنوز در چنین بندهایی گرفتار هستند مقایسه نمایند. طرف حساب در هر فرقه ای صرفا رهبری آن است. هیچکس با اعضای فرقه ها دعوا و خصومت فردی ندارد. پرداختن به شخصیت و سوابق آقای محمد حیاتی که زندگی خود را طی بیش از سه دهه اخیر تماما در چهارچوب یک فرقه کاملا بسته سپری کرده است چه مشکلی را از او یا هر کس دیگری حل میکند و نهایتا چه کمکی به خود او می نماید؟
نظر من اینست که گردانندگان و مسئولین انجمن و جلسه فوق الذکر، کما اینکه تمامی جداشدگان و منتقدین و مخالفین سازمان مجاهدین خلق، باید به صراحت اعلام آمادگی نمایند و حتی از اعضا و هواداران سازمان مصرانه دعوت به عمل آورند که در هر کجا و هر زمان که مورد توافق آنان باشد حاضرند به تمامی سؤالات آنان هر آنچه که باشد پاسخ دهند چرا که سازمان مجاهدین خلق مدعی است که افرادش برای طرح سؤالات خود به محل جلسه رفته بودند که البته این حرکت از نظر من بسیار نیک و خجسته و قابل تقدیر است و باید ابراز امیدواری نمود تا سازمان به چنین دعوتی پاسخ مثبت داده و افراد خود را جهت طرح سؤالات خود بفرستد.