مجاهدین خلق و حقوق بشر!
علی قشقاوی / سايت روشنا
10 sep 2004
سازمان مجاهدین خلق، همزمان با ملاقات وزرای کشور های اروپا درشهر بروکسل به منظور خارج کردن خود از لیست سیاه تروریست اتحادیه اروپا، بروشورهای را در بین هواداران نا آگاه خود جهت دعوت از آنها برای شرکت در تظاهرات در مقابل پارلمان اروپا انتشار دادند که در سرتیترهای این بروشور نوشته های است که جای کمی تامل دارد. از جمله در آن آمده است: از آزادی و حقوق بشر در ایران حمایت کنید! باید در جواب به این جمله گفت هر کسی حق دارد که از نقض حقوق بشر در ایران دفاع کند اما شما هیچ حقی در این رابطه ندارید چونکه شما آنقدر ضد بشر هستید که تنها چیزی که از آن اطلاع و صلاحیت اظهار نظر در موردش را ندارید، حقوق بشر است به عنوان نمونه، هنوز خانواده های مجاهدین قادر نیستند بعد از 23 سال دوری ازعزیزانشان و فرزندانشان، آنها را راحت و بدون درد سر ببینند و با آنها به گفتگو بنشینند چون شما به آنها این اجازه را نمی دهید و می دانید که اگر خانواده ها بتوانند بدون نگهبانان شما حرف های در سینه مانده فرزندانشان را بشنوند، فرزندان شان را به همراه خودشان از قلعه مرگ می برند و آنها را از دست شما نجات میدهند. عدم وجود حقوق بشر در مقرهای شما را سازمانهای حقوق بشری و سازمان ملل و همه دنیا امروز می دانند.
قسمت دیگر این بروشور نوشته شده : بر چسب تروریستی را از مقاومت ایران بردارید اول ازاینکه کدام مقاومت؟! مردم ایران در اوج آگاهی به سر میبرند و هرگز اجازه نمی دهند کلاه دیگری برسرشان برود این چیزی که از آن بنام مقاومت نام میبرید فقط به درد سرگرمی خودتان میخورد چون ملت و مردم ایران به لحاظ فکری و سیاسی حداقل یک قرن از شما جلو هستند پس نیازمند درس گرفتن از شما نیستند.
قسمت دیگر این بروشور نوشته است: تظاهرات برای دمکراسی و عدالت!. تظاهرات برای عدالت و دمکراسی؟ یا تظاهرات برای مسعود و مریم؟ از دجالگری دست بردارید کدام دمکراسی و عدالت؟ شما در درون چه کردید که در برون بکنید؟ شما حتی نفرات خودتان را به خاک و خون کشیدید و میکشید. کدام عدالت؟ چقدر عوام فریبی؟! امروز حتی عوام ترین مردمان دستان را خواندند و زرنگ شدند و این را میدانند که عصرعوام فریبی به پایان رسیده است و نسل عوام فریبان را به انقراض کشاندند.
در قسمت دیگر این بروشور نوشته است: مجاهدین چه کسانی هستند؟
در جواب به این سئوال باید گفت سازمان مجاهدین بزرگترین جنبش تروریستی در ایران است و یکی از بزرگترین جنبشهای بنیادگرای خاورمیانه است. رجوی تحت نام اسلام در مناسبات خود بزرگترین جنایت را علیه انسانهایی که فقط نمی خواهند به دامشان گرفتار باشند میکند وبا حدیث ها و آیه های خود ساخته و من درآوردی آنرا توجیع میکنند. مردم ایران عطای چنین اسلامی را به خودتان بخشیدند. ارزانی خودتان باد. رجوی میگوید اسلام ما دین بردباراست با محبت است. اگر بردباری و محبت به همان معنا است که در زندان های عراق و ابوغریب ودر مناسباتان در پادگان اشرف می گذشت و میگذرد، توی سرتان بخورد. رجوی میگوید شاخص تکامل و جهان بینی من هستم و کسی خارج از خواسته من هیج کاری نمی تواند بکند در کتاب تبین جهان و در مناسبات خود میگوید: از اینکه میگویم آزادی، آزادی به معنای ول انگاری نیست که هر کسی که هر کاری دلش خواست بکند و تا ساعت 12 بخوابد. این نوع آزادی فقط مال فرهنگ بورژوازی است. این رهبر خودشیفته هنوز به جایی نرسیده بر همه مردم ادعای مالکیت دارد. رجوی خودش را تعین کننده همه چیز میداند.
همین طور در قسمت دیگر این بروشور آمده است در فردای ایران دین از دولت جداست. کسی که شعار میدهد دین از دولت جداست، ولی در مناسبات کوچک خود، آن را رعایت نمیکند و تحمل اجرای آزادی را ندارد چطور میتواند در فردای ایران آن را برای یک ملت اجراکند؟
آنها ضد زن و ضد برابری انسان هستند و به شنیع ترین شکل در درون خود جنایت کردند وامتحان شان را پس دادند و هنوز به بدترین شکل از انسانها بهره برداری ومخصوصا از زنان استثمار مضاعف میکنند. این فرقه مخوف و وحشی دور افتاده از دنیای اجتماعی امروز، چطور میتواند در فردای ایران به مد روزعمل کند؟ از یک بابت به این ها میتوان حق داد، آن هم اینکه معنا و برداشتشان از دمکراسی و شعار های گنده گنده در قاموس و فرهنگ نامه خودشان، دارای معنای خارج از معنای رایج دردنیای متمدن است. چون هرآنچه که در فرهنگ این فرقه معنا میدهد با فرهنگ مردم عادی فرق دارد.
در این بروشور نوشته شد: شورای ملی مقاومت یک ائتلاف دمکراتیک است. اصلا اینطور نیست و اصلا تنها چیزی که به آن و به ذات پلید آن جور در نمیاید کلمه دمکراتیک است. شورا باصطلاح ملی مقاومت اسم مستعار مجاهدین خلق است. حتی یک نفر از نیروی مردمی در آن حضور ندارد، تک تک اعضای این شورای کذایی را می شناسیم همه از اعضای رده بالای مجاهدین و از اعضای مسلح آن در عراق بوده و هستند. به جز چند نفری که تعدادشان از انگشت دست کمتر است و آنها هم فقط به خاطر مشتی دلار و یورو و نان شب شان در اروپا مجیز رجوی ها را می گویند. مریم رجوی بعنوان رئیس جمهور خود خوانده و رهبر انتخاب کرده، در سال 75 در پاریس تا آخر تمام سوز شد و به پادگان اشرف برگشت خورد، که بوی بد و رسوایی آن تمام دنیا را گرفته بود.
این خانم در این بروشور از انتخابات آزاد دم میزند! فرقه ای که جرات ندارد در درون خودش فقط و فقط یک بار انتخابات آزاد بر گذار کند آیا میتواند و آیا این صلاحیت را دارد که از سازمان ملل چنین در خواستی برای ملتی را بکند؟ فرقه ای که در درون خود آدم ربایی میکند آیا این فرقه اصلا شایستگی آنرا دارد که دم از انتخابات آزاد بزند؟
فرقه ای که فقط به خاطر ابراز عقیده، انسانهای شریف را به مخوف ترین زندانهای عراق از جمله ابوغریب می فرستند و در آنجا زندانی و شکنجه میکند آیا می تواند حامی عقاید یک ملت با آن همه عقاید گوناگون باشد؟
در قسمت دیگر بروشور آمده است که تظاهر کننده ها چه میخواهند؟ خوب معلومه چی میخواهند. پول تو جیبی و غذای خوب وهتل خوب میخواهند پناهنده گان بیچاره و خارجی هایی که جز کمپ هایی که با فلاکت در آن زندگی میکنند را ندیده اند فقط همین ها را میخواهند ولاغیر. و تف بر شما باد که از این فلاکت و بدبختی آنها هم می خواهید برای خودتان نمد درست کنید و از آنها سوء استفاده کنید.
در جای دیگر این بروشور آمده است: رژیم ایران دختری را در شهر نکا اعدام کرد. درست است ولی این به این معنا نیست که جنایتهای شما به فراموشی سپرده شود نه هرگز. شما آلان 17 ساله و آلان های دیگر را در قرارگاه اشرف آنقدر تحت فشار قرارش دادید و به وحشیانه ترین شکل بر سرش ریختید که صحنه های آن از صحنه سنگسار درد ناک تر بود، از او خواستید که مراحل ضد انسانی انقلاب ایدئولوژی شما را یکشبه طی کند که سرانجام مجبورش میکنید که با اسلحه به پیشانی خود شلیک کند واز این طریق خودش را بکشد تا از دست شما آدم خواران وحشی و زبان نفهم راحت شود. شما عباس محمدی را آنقدر تحت فشار ضد انسانی برای پذیرش بند ف ( منظور فردیت، یعنی شکاندن فردیت که یکی از بندهای انقلاب ایدئولوژی سازمان میباشد) قرارش میدهید به نقطه ای او را می رسانید که به روی دو تا از مسئولین بی گناه شما بنامهای جمال آهنی و قلی پور به بی رحمانه ترین شکل از نزدیکترین نقطه آتش باز میکند و در دم آنها را میکشد و در بیابانهای اشرف متواری می شود تا از این طریق بتواند از دست شما خلاص شود.
رژیم ایران اعدام میکند ولی شما بهترین فرزندان ملت ایران که فقط نمیخواستند زیر بیرق شما بروند و فقط ابراز عقیده کرده بودند آنها را یا اعدام یا مجبور به خودزنی کردید. مثل پدرام مثل فرمان مثل علی خوشحال مثل پرویز احمدی و مثل قربان ترابی و… وصدها نمونه دیگر که هیچ کس هنوزازجنازه شان خبری ندارد و مفقود الاثر هستند. رژیم ایران بر 80 میلیون نفر و بیش از 1000 شهر حکومت میکند بقول شما در سال 83 13 تعداد اعدام به 100 نفر رسید. شما در بین 4000 نفر این همه را اعدام و سر به نیست کرده اید و این همه زندان و شکنجه گاه در آن فضای کوچک درست کرده اید که فقط صدها نفر را در زندان ابوغریب و زندان فضیله عراق و بیش از 500 نفر را در زندان قرارگاه اشرف خودم شاهد آنها بودم تازه ادعای انقلابی و اپوزیسیون رژیم را هم داشتید. در حالی که اینها از خودتان و از مبارزان بودند. شما شعار عوام فریبانه دادید و ادعای آزادی و دمکراسی را داشتید انواع و اقسام شعار های دلپسند و فریبنده دادید این از آب در آمدید.
باید در یک کلام به شما گفت جمع کنید، جمع کنید، که دیگر بازار شما برای همیشه خراب شد و دیگر بازاری ندارید. تمام چک های سیاسی شما برگشت خورد و حکم جلب شما هم صادر شد.
این را هم خاطرنشان کنم که، نیروهای چند ملیتی فقط افراد را حفاظت شده و تحت کنوانسیون چهارم ژنو قرار دادند نه سازمان مجاهدین خلق را. سازمان مجاهدین خلق همچنان بعنوان یک فرقه و گروه تروریستی در صدر لیست تروریست های جامعه متمدن باقی خواهد ماند.