فریب آزادیخواهان و هنرمندان
ایران دیدبان
بر اساس تاریخچه فعالیت مجاهدین پس از انقلاب و پس از شروع فعالیت مجدد این گروه، میتوان نموداری را رسم نمود که بر اساس آن، مجاهدین هر از چند گاهی با یکی از شخصیتها و جریانات، از چپ چپ گرفته تا راستترین نیروهای موجود در سطح جامعه ایران و سایر کشورها مراوده و ارتباط داشتهاند، اما پس از مدتی از آن ارتباط دیگر نه نامی مانده است و نه نشانی.
میتوان نام و نشان از افراد، ارگانها و سازمانهایی را ردیف نمود که اکنون مجاهدین حاضر نیستند نامی از ارتباطشان با آنها برده شود. از دولت کوبا و لیبی و احزاب سوسیالیست اروپایی تا چریکهای فدایی و دموکرات و کومله و بنیصدر و صدر حاجسیدجوادی و عارف و الهه و… طیف متنوعی از جریانات و اشخاصی که هر کدام بهدلائلی، مدتی را به شنیدن حرفهای مجاهدین اختصاص داده و یا با آن همراهی نمودند.
اما سؤال اساسی این است که چرا هیچگاه این ارتباطات، ریشهای قویتر نیافت و پس از مدتی تبدیل به یک دشمنی گردید؟
پاسخ به این سؤال اکنون دیگر بسیار روشن است. چرا که رهبری مجاهدین با نگرشی خائنانه و ماکیاولیستی، فرصتطلبانه در هر ارتباطی منافع خود را دنبال میکند و در این راه از بههم بافتن هیچ رطب و یابسی نیز فروگذار نمیکند و با دروغگویی و فریب، طرف مقابل را برای مدتی وادار به بهرهدهی تبلیغاتی میکند.
این اساس و جوهرۀ ارتباطات مجاهدین را تشکیل میدهد و نه هیچ چیز دیگر!
مدتها است که با رو شدن دست مجاهدین در میان تمامی طیفهای ایرانیان و شناخت شارلاتانبازیهای این گروه، گردانندگان این گروه به سوی جناحها، گروهها و شخصیتهای غیرایرانی رو آوردهاند.
تاکنون نیز کم نبودهاند شخصیتهای خارجی که به فریب خوردن خود از سوی این گروه اعتراف کرده و فاش نمودهاند که مجاهدین دروغگویانی بیش نیستند که با وارونهگویی، آنها را وادار به موضعگیری بهنفع خود نمودهاند.
در آخرین نمونه، دستگاه تبلیغاتی این گروه با دغلکاری، گروهی از هنرمندان یونانی را فریب داده و برای مطرح کردن مریم رجوی، با ادا و اطوار در آوردن در مورد زنان و آزادی، آنها را وادار به برگزاری یک کنسرت نموده است.
پیام این کنسرت نیز مانند تمامی نمونههای پیش از این کاملاً روشن است:
چندصباحی دیگر مجاهدین حتی از بردن نام این هنرمندان نیز ابا خواهند کرد و همین اشخاصی که امروز برای مجاهدین مینوازند، مدتی دیگر برای خیانتی که به اعتماد آنها شده است، خواهند نواخت.