5 مهر؛ رویارویی مستقیم مجاهدین با مردم

5 مهر سال 1360، یادآور خونین ‎ترین روز در کارنامه تروریستی مجاهدین است. کودتای شکست‎ خورده رجوی و مجاهدین در 30 خرداد 1360 که با توهم قبضه قدرت با استفاده از اهرم ایجاد شکاف در رأس حاکمیت انجام گردید! و هم‎چنین نتیجه معکوس انجام عملیات‎های بزرگ برای نابود کردن همه کارگزاران جمهوری اسلامی در 7 تیر و 8 شهریور، رجوی و مجاهدین را بر آن داشت که بار دیگر بخت خود را در 5 مهر 1360 و با به ‎راه انداختن تظاهرات مسلحانه بیازماید.

انتخاب 5 مهر برای این کار، نتیجه گردآوری اطلاعات و جاسوسی مجاهدین در جبهه‎ های جنگ بود. درست در موقعیتی که رزمندگان ایرانی، نقل و انتقالات وسیعی را برای شکستن حصر آبادان انجام می‎دادند و شرایطی بود که کلیه نیروها از شهرها خارج و برای این عملیات مهم به جبهه‎ ها رفته بودند، رجوی با این خیال باطل که می‎تواند از این فضا بهره ‎برداری کند، فرمان تظاهرات مسلحانه را به نیروهایش داد.

۳۰ خرداد ۶۰

نکته بسیار مهم دیگر در این یورش تروریستی به خیابان‎ها، این بود که رجوی پس از ناامیدی از تغییرات در سطح بالا و ناتوانی در مواجهه با حاکمیت، تازه به‎ یاد آورد که شعارهایی از جنس و نوع پایگاه مردمی و انقلاب مسلحانه و پیوستن مردم به آن‌ها را سر می ‎داده است! او خود، اولین کسی بود که دروغی را که گفته بود باور نمود و از در توجیه این کار، به نیروهایش گفت که «اگر به خیابان‎ها ریخته و شعارهایی را علیه رهبری انقلاب و حکومت بدهند و سینۀ هر مخالفی را آماج گلوله های خود سازند، مردم به آن‌ها خواهند پیوست و انقلاب خواهد شد.»!

جدای از درک احمقانه رجوی از انقلاب و چگونگی شکل گیری آن و بکارگیری روش تروریستی از سوی مجاهدین که کاملاً متضاد با آگاهی‎ دهی که نقش اساسی در یک حرکت مردمی دارد، می‎باشد، رجوی سودای دیگری را در سر می‎پروراند و خود بهتر از هر کسی می‎دانست که این‎ گونه حرکت‎های مذبوحانه، هیچ فایده ‎ای برای او ندارد. اما او به فکر مرعوب کردن مردم بود.

وی با اعتقاد به این ‎که هر کس زور بیشتری دارد پیروز است و هیچ‎کس از پیروز بازخواست نخواهد کرد، با استفاده از خالی بودن شهرها از نیروهای انتظامی، سعی در به‎ راه انداختن حمام خون و فضای هراس انگیز استالینیستی در پایتخت، و سوار شدن بر آن را داشت.

روز 5 مهر با ساعت‎ها درگیری تروریستی، بسیاری از مردم بی ‎گناه کشته شدند. مکان‎های اسکان جنگ‎ زدگان در خیابان طالقانی تهران به رگبار مسلسل بسته شد. ساعت‎ها خشونت و خون و آتش بر شهر حاکم گردید. اما حتی یک نفر! باید تأکید کرد که حتی یک نفر مرعوب این فضا نشد و به‎ نفع مجاهدین وارد صحنه نشد و فریادی در تأیید آن‌ها سر نداد.

5 مهر برای همیشه توهم پایگاه مردمی داشتن فکر، ایده و گروه مجاهدین را به خاک سپرد، و از آن پس بود که سرکرده مجاهدین با درک این واقعیت غیرقابل خدشه اجتماعی، به خائنانه ‎ترین روش‎ها علیه مردم ایران، برای دست ‎یابی به اهداف خود و نیز انتقام‎گیری از تمام مردم ایران متوسل شد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا