سمفونی مرگ…
حميد نکته بين
نکته بین
درشهر غبار گرفته اشرف ، صدای پای مرگ را که از آشه ویلن ارتش باسارت درآمده صدام به گوش میرسد ، بوضوح می شنوید.
وقتی قرار است دیواری بریزد و کاخی ترک بردارد و انحلالی صورت پذیرد! ، کافی است گوشی شنوا داشته باشید تا صدای سمفونی مرگ را که از دیواره های ضخیم و اما پوسیده آن بیرون می زند را بشنوید!
قرارگاه نظامی که با سقوط فرمانده بالا بلندی همچون صدام و با غیبت رهبرعقیدتی اش ، یک شبه به شـهـر ی غم زده تبدیل می شود ، باید هم که ویلن ، جای کلاشینکوف را بگیرد و رژه های نظامی جای خود را به کنسرتهای سازمانیافته دهد که این سنت عنکبوت است که در خواب هم سمفونی می بافد!
استراتژی مجاهدین در قلعه ای به وسعت ِ قرارگاه اشرف عینی گردید و به یـُمن ِ توجهات بی شائبه ولینعمت مجاهدین ، به پادگانی خصوصی برای حزب بعث مبدل شد تا هم راهگشائی برای استراتژی جنگ افروزانه مجاهدین باشد و هم از این طریق اجاره منزل به صاحبخانه پرداخت گردد..! اکنون نه از آن پدرخوانده ، قدرتی باقیمانده و نه از آن طفل ِ یتیم شده ای که به سکوت در غیبت ، روانه شده است ، خبری می رسد!
مارش عزا در ماتمکده مجاهدین بصدا درآمده و نیروهای اسیر شده برای رهایی یافتن از قیودات ِ فرقه ای ؛ خود را نیازمند مجامع حقوق بشری می دانند تا آنها را از شر عملیات جاری ؛ غسل ؛ هژمونی ؛ دال و پذیرش تحمیلی طلوع بجای غروب ، آزاد نمایند ، بامید رهائی..