تفاوت های” شهر اشرف” با شهرهای معمولی”

تفاوت های قرارگاه مجاهدین شهر اشرف با شهرهای معمولی
بتول ملکی، بیست و چهارم فوریه
معولا شهر به جایی گفته می شود که دارای محیط جغرافیایی و ترکیب انسانها، روابط و مناسبات مختلفی باشد و بخشها و روستاها و دهکده های مختلفی را نیز دارا باشد ، و این شهر باید به استانی و سپس به کشوری تعلق داشته باشد.
شهر به معنی عرف جامعه، دارای راهها و خیابانهای کوچک و بزرگ گوناگون ، شهرداری ، فرمانداری و بخشداری می باشد ، به لحاظ امنیتی دارای شهربانی ، ژاندارمری ، پلیس راه و غیره است ، در شهر دادگاهها و مراجع مستقل قضایی وجود دارد.
همچنین به لحاظ قانون ، دارای قوانینی است که از یک کشوری گرفته می شود ، در آن انتخابات آزاد وجود دارد. در شهر ادارات دولتی و خصوصی وجود دارد و دارای بیمارستانها ، فروشگاها ،ومغازه هاي كوچك و بزرگ ،خصوصي و دولتي و نيمه دولتي مي باشد. شهرداري جاهاي تفريحي مثل ورزشگاها، پارک ها ، دانسینگ ها ، موزه ها و غیره است. در شهر مردمانش دارای نژادهای گوناگون بوده و زندگی مختلفی دارند و آزادانه به شهرهای دیگر تردد و مسافرت می کنند و هرطور که می خواهند مسائل زندگی شان را انجام می دهند. هر طور که می خواهند لباس می پوشند و هرگونه تمایلی داشته باشند می توانند بنوشند و بخورند و زندگی روزمره شان را بگذرانند ، در شهر مردم ازدواج می کنند و دارای زندگی خانوادگی و بچه می شوند ، در شهر مردم دارای اعتقادات مذهبی و غیر مذهبی گوناگون هستند ، کودکستانها ، مدارس ، دبیرستان و کالج و دانشگاه وجود دارد و دختران و پسران به میل و رغبت خود رشته های تحصیلی را انتخاب می کنند. در شهر رادیو و تلویزیون و روزنامه و مجله ها برای خبر رسانی وجود دارد و در تلویزیون فیلمها و برنامه های مختلفی بطور آزاد نشان داده می شود و خبرهای مختلفی در روزنامه منتشر می شود. در این مورد می توان دهها مثال دیگر در مورد شهر نوشت که اگر بخواهیم یک توضیح جامعی از شهر بدهیم می توانیم به متخصصین و کسانی که دراین رشته تحقیق بعمل آوردند مراجعه کنیم تا بعد بتوانیم بهتر اختلاف شهر معمولی را با شهری که مجاهدین خلق از تکه زمینی که در خاک دیگری با تملق گویی و نوکری به اختیار خود در آورده اند و آنرا به عنوان شهر ارائه میدهند ، دریابیم.
قرارگاه یا قلعه اشرف که در خاک عراق در زمان صدام حسین مثل تکه استخوانی که جلوی سگی با وفا و یا شاید از روی ترحم ، انداخته باشند، صدام حسین در اختیار رجوی و دار ودسته اش قرار داد ، که تازگیها مجاهدین با بوق و کرنا آن را شهر اشرف می گویند.
شهر مجاهدین به استانی متعلق است و آن استان متعلق به کشوری بیگانه می باشد ، اطراف این شهر حصار وجود دارد ، داخل آن قانون فرقه ای و خارج آن قانون کشور میزبان حاکم است.
در شهر من در آوردی مجاهدین همه چیزهایی که متعلق به شهر است و آنها را توضیح دادم وجود ندارد.
مردم در آنجا زادوولد نمی کنند ، در طرز لباس پوشیدن آزاد نیستند ، به جاهای مختلف تردد نمی کنند و حق مسافرت را ندارند ، نه رادیو تلویزیون ، نه روزنامه وکتاب د راختیارشان نیست. در آنجا همه یک جور می خورند ، یک جور می پوشند و یک جور وقت خودشان را می گذارنند و یک جور فکر می کنند.
در شهر مجاهدین هیچکس حق دوستی و صمیمت را ندارد و عشق مطلقا ممنوع است جز برای سرسپردگی به یک فرد یا افرادی.
در شهر مجاهدین همه باید مراسم صبحگاه و شامگاه را اجرا کنند ، همه باید یک آدمی مثل رجوی را خدای خود بنامند و در مقــابل عکس او و زنش تعظیم کنند. در شـهر مجــاهدین بقول شهیار قنبری ( شاعر و ترانه سرا) حالت با هم و تنها قدغن حاکم است ، یعنی اگر بخواهی تنها باشی جلویت را می گیرند که تو مشکل و مسئله داری و تورا زیر منگنه می برند ، و اگر دو نفري باشی می گویند محفل زدی و زیر سین ـ جیم می برند که چه حرفی برای گفتن دارید که با هم نجوا می کنید ؟ در آنجا نه کسی انتخاب می شود و نه انتخاب می کند ، در شهر مجاهدین هیچکس هیچ تحصیلاتی ندارد به جز تقلید کردن از این و آن که بله ، ما هم می خوانیم و باسواد می شویم.
در سازمان مجاهدین خلق زندگی بیش از بیست سال است که تحرکی نداشته ، ایستا بوده و نفرات آنجا همچون مردگان متحرک با وهم و خیال و امید واهی نشستن بر اریکه قدرت روزگار می گذارانند.
مجاهدین خلق وجود چندین خیابان کوچک و بزرگ و وجود درختهای اطراف آن را و همچنین وجود چندین ساختمان و چیزهایی از این قبیل را با شهر واقعی که دارای مناسبات پیچیده و محکم می باشد که شمه ای از آن را توضیح دادم ، اشتباهی گرفته اند و نمی دانم در ذهن علیل شان چه می گذرد که بالاخره تکلیف این شهر معلق که در ظاهر مال مجاهدین است و در واقع در خاک عراق و برای مردم عراق وزیر چتر قوانین حاکم بر عراق واقع می باشد چه خوابی دیده اند و چگونه فکر می کنند ؟ یکی نیست از اینها بپرسد ، فرضا این یک شهر است ، باشد قبول! ولی بالاخره این تکه زمین روی هوا که معلق نیست و روی خاک دیگران بنا شده و به شما نیز ربطی ندارد، بالاخره روزی بالاجبار آنجا را ترک خواهید کرد و به صاحب اصلی آن یعنی دولت و مردم عراق بر خواهد گشت و آن وقت است که شما دمق و حسرت بدل می شوید و تمسخر و ریشخند همه مردم و تاریخ را بدنبال خواهید داشت.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا