شعار همشه این بود
مبارزه مسلحانه تردید بردار نیست
خسرو جان نثاران
26.02.2006
هم اکنون این پرسش در درون تشکیلات مجاهدین وجود دارد که چرا باید در سال 1384 مبارزه مسلحانه را ترک بکنیم و از عراق اخراج گردیم آیا این ناشی از مبارزه اشتباه در طول 24 سال گذشته است؟
برای پاسخ به این گونه سوالات قسمتی از گفته های مسعود رجوی رهبر فرقه در جمع بندی مقاومت یکساله در سال 1361 را مرور می کنیم که چگونه، ضرورت اعمال قهر و مبارزه مسلحانه را تبیین و توجیه می کند ؟ او می گوید:
امروز دیگر برای هرکسی که مختصر آشنایی با رژیم خیمنی داشته باشد ضرروت مبارزه مسلحانه احتیاجی به بحث و اثبات ندارد اینکه مبارزه مسلحانه را چطوری و در چه مسیر بکار بیندازیم تا او زودتر سرنگون شود. در ضرورت مبارزه مسلحانه آنقدر نشانه ها و علائم محسوس و ملموس به مراتب بیشتر از دوران شاه هست که احتیاجی به تشریح و تفسیرش نداریم ، اگر مبارزه مسلحانه را ضرورتش را مفروض گرفته باشیم ، ببینیم که چه شقوق مختلفی برای سرنگونی خمینی منظورقهر آمیز وجود دارد و کدامش خط ماست ؟
عملیات نظامی یک روز مجاهدین نیز از مجموعه 7 سال مبارزه چریکی زمان شاه بیشتر است و حالا باید اپورتونیست های رنگارنگ را به حال خود رها کنیم تا بسا عقب تر از توده مردم و مبارزه توده ای ما همچنان مارک مبارزه تروریستی یا جدا از توده ها بزنند.
این خود رژیم است که تدریجا اعلام کرده و در روزنامه هایش و از طریق حکام ضد شرعی یا دادستانهایش ضمن سالی که گذشت نزدیک به ده هزار نفر از مهمترین چهرهای رهبری کننده سیاسی ، مذهبی و بعد کادرها و بعد هم افراد سرکوبگرش از بین رفته اند…..
هر آنچه که ما داریم نهایتا از ایدئولوژی مان داریم و آنهایی که در مقام و موضع اجتماعی و سیاسی و تشکیلاتی و نظامی امروز مجاهدین نیستند قبل از هر چیز بخاطر این است که ایدئولوژی آنها را ندارند. در عمل هم دیدیم که توان سازماندهی و قدرت آتش ماست که رژیم از دست ما خلاصی نخواهد داشت، دوری گزیدن از مبارزه انقلابی مسلحانه نه فقط خالی از یک عقب ماندگی تاریخی است بلکه دقیقا ارتجاعی ـ فرصت طلبانه و عوامفریبانه است و سرانجام نیز هیچ سودی به حال هیچ فرد یا گروهی ندارد……
حال با توجه به مطالب بالا که رهبری فرقه در سال 1361 در کتاب جمع بندی یکساله مقاومت مسلحانه گفته است:
الان چه کسی از رهبران و یا فرماندهان این فرقه است که مسئولیت تمام اعمال تروریستی را به عهده بگیرد و به پای حرفهای زده شان بایستد.
چگونه می شود که در تاریخ هفتم فوریه 2006 در دادگاه عالی لوگزامبورک به شماره پرونده T – 228102 این ندامت را جلوی قاضی دادگاه می گذارند : ما دیگر مبارزه مسلحانه نمی کنیم آن اشتباه بوده چه کسی حاضر است جواب دو دهه ترور ـ خفقان ـ آدم کشی ـ به هدر دادن هزاران انسان بی گناه را بدهد ؟
درماندگی یا واماندگی ؟
بی صدام یا بی رجوی ؟
بی سلاح یا آوارگی ؟
اخراج از عراق یا پشیمانی ؟