کمی خودمانی تر درباره کنفرانس روز جمعه در پاریس
بهزاد علیشاهی
یکی از دوستان من که البته اسمش را تا روز مصاحبه نمیبرم که سازمان وقت کمتری برای سند سازی علیه او را داشته باشد. با سرگذشت دردناک , تلخ و حیرت انگیزی توانسته خودش را به فرانسه برساند. که گوشه هایی از سرگذشت اورا که شاهدش بوده ام برایتان بازگو میکنم.شاید هم از این شواهد که خدمتان عرض میکنم سازمان به مقصودش برسد و باز هم همان داستان سند سازی و جعلیات و غیره را راه بیندازد اما چه باک دستش که برای عالم و آدم رو شده بگذار اینبار هم همان کار همیشگی را بکند.
سازمان در مقابل گزارش دیدبان حقوق بشر مفتضحانه اعلام کرد که همه موارد نقض حقوق بشر مربوط به قبل از جنگ آمریکا در عراق است و میخواست وانمود کند که با سقوط صدام آنها هم تغییر رویه داده اند البته که هیچ کس این حرف را باور نکرد ( میتوانید به نظرسنجی وبلاگ من هم نگاه کنید که همین را تایید میکند ) اما سازمان داشت این حرفها را میزد که شاهد از غیب رسید کسی که توسط سازمان بعد از جنگ آمریکا و بعد از سقوط صدام شکنجه شده و از قضا خود من هم شاهد این شکنجه و اذیت و آزاربوده ام.
با او در کنفرانس پاریس آشنا خواهید شد, در سازمان اورا تا حد مرگ شکنجه کردند من او را با چشم های سیاه و ورم کرده دیدم فقط به جرم اینکه نمیخواست در سازمان بماند. چه بسا اگر زرنگی خودش نبود اورا هم مثل قهرمان به قتل میرساند قهرمان کسی بود که بیماری قند داشت و سازمان بخاطر اینکه او اعلام کرده بود که میخواهد از سازمان جدا شود , با قطع کردن انسولین او, درواقع , توانستند او را به قتل برساند و به اسم بیمار به خاک بسپارند. اما این دوست من که در کنفرانس داستان خودش را خواهد گفت توانسته بود به یکی از افسران آمریکایی که در حال بازدید از قرارگاه بود نامه ای بدهد که در آن داستانش را نوشته بود و ذکر کرده بود که جانش در خطر است برای همین اورا به شدن شکنجه کردند و کتک زدند اما نتوانستند اورا سر به نیست کنند و شکنجه اورا به آمریکایی ها دعوا و نزاع اعلام کردند. اسم و مشخصات همه کسانی که در شکنجه او دست داشتند را بعد از کنفرانس در همین وبلاگ خدمتتان عرض میکنم.
بالاخره این دوست من توانست با مشقت زیاد خودش را به کمپ آمریکایی ها برساند اما در کمپ آمریکایی ها که همه را به نوعی به گروگان گرفته اند و طبق قراردادشان با مجاهدین قرار است که هیچکس را تعیین تکلیف نکنند تا وقتی کل سازمان تعیین تکلیف شود یعنی کیس آنها با سازمان یکی در نظر گرفته شود. فقط دوراه برای خروج هست
یکی رفتن به ایران با صلیب سرخ بین المللی و نیز مساعدت وزارت حقوق بشر عراق و صلیب سرخ ایران
و دیگر فرار از کمپ تحت حفاطت آمریکایی ها , که این دوست من با انتخاب راه دوم توانست از کمپ فرار کند , ارتش آمریکا با شلیک و پرواز هلی کوپتر و روشن کردن منطقه با منور سعی کردند اورا دستگیر کنند. اما موفق نشدند او خودش را به کردستان عراق و از آنجا به ترکیه رساند و به پلیس ترکیه و صلیب سرخ خودش را معرفی کرداینکار حاصل هفته ها راه پیمایی سخت و گرسنگی کشیدن بود و بالاخره از ترکیه هم توانست با کمک خانواده اش خودش را مخفیانه به اروپا برساند و…… تا روز جمعه که برای شما شرح این درد و رنج و شکنجه را خواهد گفت. بله نقض حقوق بشر در سازمان هنوز هم جریان دارد , صدام نیست اما فرقه مجاهدین هنوز در عراق آدمهایی را به گروگان گرفته و خانواده هایی هنوز چشم براهند. تا کدام وجدان بیدار به یاریشان برخیزد.