برای همه چیز نگرانند جز خلق! و مسلمانی!
سال هاست هرچه می خواهند می گویند وبه هر بی راهه ای که می خواهند می روند و همه را هم به حساب خلق و مسلمانی می گذارند! تفکر پویا و سعات بخش دین الهی را که بر اساس قرآن – کلام خداوندی – پایه ریزی شده با تفکرات بی ربط دیالکتیک و مارکسیست که از اساس در تضاد با اسلام و قران است مخلوط کرده و واژه ی خالص و کامل توحید را به دیالکتیک توحیدی تبدیل نمودند و آ ن را با عنوان دین به روز شده ،به فریب خوردگان خود تحمیل کردند.
اما دینداران آگاه و مردم مسلمان به خوبی دریافتند که فرقه نه به فکر دین که به فکر هم سو نمودن خود با مارکسیست هاست چرا که تفکر مارکسیستی در گوشه و کنار طرفدارانی داشت وسران فرقه می خواستند دل آن ها را به دست آورند!! این از پذیرش التقاط در پایه و اساس تفکر اسلامی که به نام مسلمانی صورت گرفت! بنابراین باید به دنبالش حامی اعمال و نمونه هایی باشند که در تقابل با دین قرار می گیرد. مانند این که به نام بها و ارزش دادن به زن، فمینیسم جنون آمیزی فرقه ی رجوی رادربرگرفت و هر آن چه در دین اسلام برایش تکلیف و ارزش شمرده شده ضد ارزش به شمار آمد به عنوان نمونه وظیفه همسرداری و بچه داری و بودن در یکی از ارکان مهم تشکیل دهنده ی جامعه ی بشری ، یعنی خانواده را برایش دست و پا گیر و مانع شمردند و با پوشاندن لباس مزدوری بیگانه بر تن او و کاشتن تخم و بذر کینه، دشمنی و قساوت و.. در قلب او که خداوند جایگاه عاطفه اش قرار داده زن را از حقیقت وجودی اش جدا ساختند.
در بعد دیگر شعار حمایت خلق به طور گسترده ای نادیده گرفته شده و می شود و به تنها چیزی که در موضع گیری ها و رفتارها توجه نمی شود خلق است!! در پرونده ی سیاه فرقه ی رجوی نمونه های بی شماری از این گونه یافت می شود ،برای مثال:
1- شعارهای فریبنده ضد استکباری و ضد امپریالیستی
2- حمایت ریا کارانه از دفاع در مقابل تجاوزات صدام و اربابانش و بعد پریدن در آغوش با ولع آنان
3- مظلوم نمایی های صوری در درس گذشت و عدم روی آوردن به خشونت و ظرف مدت کوتاهی به بمب گذاری و انفجار و ترور، روی آوردن و به کشتن دادن خلق بی گناه و نادیده گرفتن حضور آنان در محل های منتخب برای بمب گذاری!
4- دست در دست صدام و تمام کسانی که حتی ذره ای در دل با ایران و خلق ایران دشمنی داشته باشد، گذاشتن.
البته رجوی تمامی مواضع ضد خلقی را هم به نام خلق عنوان می کند! از یک طرف با موج انفجارو ترور و دادن آدرس و کروکی به صدام بر خلق ایران ظلم ها روا می دارد، تا بفهمند باید با حکومت شان مبارزه نمایند ، چون فرقه ی رجوی چنین کرده! واز طرف دیگر بر روی مردم کرد و مظلوم عراق باران گلوله می زندتا بفهمند نباید با صدام یکی به دو کنند!!!
عجب دو حمایت با دو شکل گوناگون از خلق!!!
به دنبال حمایت شدن ازسوی تمامی دشمنان علنی و غیر علنی مردم ایران، مواضع ضد امپریالیستی اش به یک باره گل داد و این بار نه صدام و فلان پارلمانتر ناآشنا به ماهیت فرقه ی رجوی ، که بوش وشارون به میدان وارد می شوند ارتش خصوصی صدام، خودرا خلع سلاح می کند و گشتاپوی رجوی به سرکوب معترضان می پردازد و خلاصه کار به ان جا می رسد که هم سویی با سیاست های ستیزگرایانه امریکا با ایران ( با سابقه دیرینه اش) همه را به شگفتی وا می دارد ؟! گویااصلاً امپریالیستی در کار نبوده فقط مخالف حکومت ایران باشند، منافع مردم ایران را نادیده بگیرند، نام و عنوانش مهم نیست!! مسعود فتوا می دهد ایران نفت و گاز دارد انرژی هسته ای به چه دردش می خورد؟ حتی اگر بتوان با انرژی هسته ای بسیاری معضلات پزشکی ،اقتصادی و… مردم را حل کرد.
پس از اهانت به پیامبر (ص) و مقدسات و انفجار حرمین عسکرین میلیون ها نفر از خلق ایران اعتراض می کنند و هم صدا با تمامی مسلمانان دنیا علیه امریکا و عاملان این اعمال ضد دمکراسی و با رویکرد تروریستی شعارمی دهند، ولی فرقه ی رجوی که سال هاست با خلایق کاری ندارد و وقتی امریکا وغرب می گوید بمب گذاری کار ایرانی هاست و یا فلان گروه و دسته مذهبی عراق از او حمایت می کند ، می پذیرد تا چند دلاری بیش تر جذب نماید و بدین ترتیب وزارت امور تجاری اش نشان دهد ،توانایی جذب سرمایه های خارجی را دارد!!!
ای بابا چرا به فرقه اعتراض می کنید! تمامی رشته های آنان در عراق پنبه شده و به زودی دینارهای صدامی ، تمام می شود ،جذب دلار لازم است وبا ناامنی در عراق هم سبب چند روز اضافه ماندن باقیمانده ی محصوران اشرف فراهم می شود، رجوی بازداشت شده در مرکوری، دیرتر محاکمه می شود ، خانم قجر برای روز مبادا چند دست لباس بیش تر جمع می کند و تعداد عکس های یادگاری و دست دادن ها با پارلمانترها ( که نمونه زیر پا گذاشتن اصل رعایت حریم محرم و نامحرم دین است) بالا می رود و خلاصه حالا که صدام رفته، بوش را داشته باشندو تبلیغ کننده ی سیاست های ضد خلقی اش باشند، هیچ کلامی را که از زبان او بیرون می آید، بدون پوشش خبری نگذارند و خلاصه وقتی از روزها قبل رسانه های غربی علاوه بر تبلیغ علیه پرونده ی هسته ای ایران ودشمنی های دیگرشان ،به تبلیغ پیرامون چهار شنبه سوری پرداختند (که یک مراسم سنتی میان ایرانیان است) وهشدار مسئولان را به دلیل حفظ جان اطفال و سالمندان نسبت به خطرناک بودن استفاده از مواد محترقه در بوق و کرنا کردند، فرقه ی رجوی هم که سوژه ای برای ابراز وجود پیدا می کند و هم به زبان دشمنان مردم ایران ، لیس می زند، شروع کرده به تبلیغ چهارشنبه سوری ، چون همان گونه که گفتیم برای او مهم نیست در اثر انفجار مواد آتش زا مردم متضرر شوند فقط چون حکومت اعلام کرده مواظب خطرات احتمالی باشید تا از قطع دست و پا و سوختن بالای 50% افراد در معرض این انفجارهاجلوگیری شود ، فرقه فراخوان دیگری به فراخوان هایش اضافه نموده و همه را دعوت به پرتاب مواد آتش زا به خیابان ها کرده و به طور وسیع خبر جمع آوری لاستیک و چوب و.. از سوی جوانان را منتشر می کند. واقعاً که! دشمنی فرقه با خلق تمامی ندارد. کجای این مسئله که عده ای بیمار در اثر انفجار ترقه ها دچار ناراحتی های عصبی شوند و عده ای کودک و جوان و نوجوان دچار سوختگی شدید و خدای ناکرده قطع عضو شوند ، شادی آفرین است ؟! معلوم نیست این فرقه که نماد خشونت و وحشی گری است کی می خواهد ذره ای به صلاح خلق بیندیشد و از قله ی ریاست و قدرت طلبی و دست یابی به سلطه و حکومت در ایران به پایین نگاه کند و بر جنازه ی خلق لگد نزند؟! بنابراین باید گفت در یک کلام رجوی جنون خشونت و بزن و بکش دارد و هیچ چیز جز خون ، ناآرامی ، کشتار ، انفجار، اعتراض و… او را ساکت نمی کند!!!!