این روزها در یکی از سایتهای رنگارنگ سازمان مجاهدین بنام افشاگر تصویر فرد نظامی بنام آلان محمدی و مادر او را دیدم و مطالب مربوط به آن که از زبان مادر آلان در رابطه با آلان نوشته شده بود را خواندم. از آنجای خودم در سازمان مجاهدین بودم و با آلان را از نردیک آشنایی داشتم و از سرگذشت او مطلع بودم، با خواندن این مطلب یکه خوردم و متعجب شدم که سازمان مجاهدین چقدر دروغ گو است. به جرات می توان گفت که مادر آلان هیچ گونه خبری از این مطلب ندارد بلکه سازمان مجاهدین به اسم او برای لاپوشانی جنایتهای خودشان این مطلب را نوشتند تا رسوایی خودشان را بپوشانند.
آلان محمدی از بچه های سازمان مجاهدین بود. سازمان او را فریب داد از کشور آلمان به منطقه جنگی در قرارگاه اشرف اعزام کرد وقتی که آلان متوجه شد که او را فریب دادند، چنیدن بار اعتراض کرد و خواهان جدایی از سازمان شد در حالی که سازمان در جواب به او، او را مزدور خمینی معرفی کرد و به او مارک نفوذی زد این در حالی است که آلان بچه سازمان بود و از بدو تولد در خانواده سازمان رشد کرد. آلان کم سن و سال بود با این حال بر خواست جدایی خود اصرار کرد باز هم سازمان روی او فشار بیشتر وارد کرد تا او را وادار به پس گرفتن این خواسته بکند که سر انجام آلان مجبور به خودکشی شده بود. در همان زمان سازمان این اقدام آلان را شلیک ناخواسته اعلام کرد سازمان در آن هنگام در مناسبات خود دستور داد تا در این رابطه کسی باکسی هیچ گونه حق صحبت ندارد که بعد از مدتی سازمان او را شهید خطاب کردند و از او قهرمان درست کردند تا نان کشته شدن او را بخورند و امروز هم می بینیم که به اسم مادر او از او بعنوان شهید قهرمان برای عوام فریبی مطلب می نویسند.
در همین رابطه نمونه های دیگر هستند از جمله فردی بنام سعید نوروزی که سازمان بعد از سر به نیست کردن او، او را قهرمان و شهید مقاومت اعلام کرد درحالی که بعدا نامه خواهان جدایی سعید توسط خواهرانشان در کانادا به بیرون انتشار دادند، هر انسان منصفی متواند به راحتی درک کند، که سعید نوروزی برای جدا شدن از سازمان چقدر تلاش کرد که سر انجام وقتی که سازمان متوجه تلاشهای سعید برای نجات جان خود کرده بود چطور او را سربنیست کردند و اسم او را به کشته شدگان خود اضافه نمودند.
واقعا روزگار غریبی است و هنوز هیچ کس نمی داند که در آن پادگان اشرف چه گذشت و چه می گذرد. جدید ترین خبر وقتی که نیروی های بلغاری مسئولیت انتظامات قرارگاه اشرف را بعهده گرفتند، اولین چیزی که برای آنها شوکه کننده بود، تقاضای جدایی بیش از حد نفرات بود که بقول سخنگوی آن، نفرات سازمان برای جدا شده از این سازمان در صف ایستاده اند.
سازمان مجاهدین همیشه در خیال خود فکر می کرد با مخفی کاری و دست زدن به جنایت میتواند به کار خودش ادامه دهد ولی هنوز سازمان این را نفهمیده بود که ارباب گور به گور شده او صدام حسین با این همه مخفی کاری چه غلطی توانست بکند که این ها بتوانند بکنند.
سازمان مجاهدین این را باید بداند که یک روزی باید حساب این خون های بناحق ریخته را به مردم ایران بدهد.
موثقی