هزار خانی دل خوش کنک مجاهدین
پرونده سیاه، پانزدهم می
جناب منوچهر هزارخانی مسئول کمیسیون فرهنگ شورای وابسته به باند رجوی در سر هر بزنگاهی وقتی می بیند تروریست ها کم می آورند ودچار پاسیویزم و وارفتگی مفرط هستند به امداد آنها رفته وبا یک سری خزعبلات خود را به عنصر دل خوش کنک تروریستها مبدل کرده ومی کند.
از یاد نبریم که هزارخانی علی رغم ادعای عضو لائیک شورا داشتن در تاریخ 6/شهریور/72 در جریان مترسک سازی برای مریم به عنوان رئیس جمهور انتصابی در آن جلسه علنا اعلام کرد او بدلیل مصلحت تا پشت درب مجاهدین نقش لائیک وغیر فرقه ای را ایفا می کند وبعد از ورود هیچ محتوای ندارد.
اینک او بعد از هراس مجاهدین از احتمال مذاکره امریکا و رژیم با مشتی حرف بی پایه در صدد وصله وپینه روحیه های متلاشی وزوار در رفته فرقه رجوی بر آمده ، در واقع هزار خانی تیتر مناسبی انتخاب کرده آنچه او می گوید وباز می کند چیزی غیر از گذشته ننگین و آینده ای مبهم و محکوم به شکست نیست.
1-در قدم اول هزار خانی برای ماست مالی شکست 20 سال استراتژی مسلحانه در عراق او گفته از دست دادن فضای غیر فعال نظامی گذشته برای مجاهدین مهم نیست، در واقع او به زبانی بر قفل و وجه المصالحه در توقف جنگ ایران وعراق تاکیدمی کند و آن را با دوران غیر اکتیو و بن بست نظامی تحلیل کرده است در واقع او با بیان جمله فضای غیر فعال نظامی گذشته منظورش این است که استراتژی مسلحانه خواست صدام بود وزائده جنگ ودر آخرین روز جنگ آن هم به گور سپرده شد وبه مجاهدین اسیر در اشرف روحیه می دهد که نترسید چون یک استراتژی مرده را از دست داده ایم.
2-مجددا به شکست ووجه المصالحه اشاره نموده او نمی گوید ماده وماحصل هر وجه المصالحه در عمل چیست؟ از دست دادن استراتژی، خلع سلاح شدن، رفتن در لیست تروریست ها در امریکا واروپا،متلاشی شدن رهبری ومفقود شدن اجباری مسئول شورا،چه معنی می تواند داشته باشد ؟ مگر مجاهدین ته خط ارتش وجنگ وقشون در حاکمیت صدام را سقف استراتژی خود و محقق کننده شعار سر نگونی نمی دیدند ؟ وقتی این شعار بلااجبار به گور رفت شاخص اصلی وجه المصالحه نیست؟ پس عواقب وجه المصالحه از نظر آقای هزار خانی چیست؟
3-هزارخانی در جای دیگر می گوید در زمانی که مجاهدین مسلح بودند اساسا نیازی به رابطه با مردم عراق نداشتند وآنموقع بنیاد گرایی ملت عراق را تهدید نمی کرده اما حالا با توجه به اینکه مجاهدین بی سلاح شده ودیگر موقعیت وسلاح برای زور گویی بر مردم عراق ندارند لذا در یک بسیج استثنایی اقدام به لفت ولیس شیوخ باقی مانده ی حزب بعث صدامی کرده اند وبه آن مفتخر هستند.او نابودی وتهدید وخطرات علیه خود را با نام بنیاد گرایی علیه ملت عراق توجیه کرده و به تناقض در سیاست سرکوب در قبل واستمالت وآلت دست قرار دادن مردم عراق اعتراف می کند.
4-مسئول کمیسیون فرهنگ فرقه ی بی فرهنگ برای دل خوش کردن گرو گانان در اسارتگاه اشرف می فرماید سلاح هایشان در اختیار ارتش امریکاست ونمی گوید خلع سلاح شده اند می خواهد با یک ترفند دیگر بگوید امریکا نقش انبار تسلیحات فرقه تروریستی مجاهدین را دارد اما تا کی درب این انبار بسته است خدا می داند.
5-هزار خانی در یک فرار به جلو احمقانه ناکامی وشکست در شعار واستراتژی مبنی بر سر نگونی وآزاد کردن ایران از چنگ رژیم این بار گفته ما به دنبال جهانی شدن هستیم ودر عراق بودن یا در هر نقطه از جهان برایمان مهم نیست آزاد کردن عراق،افغانستان،دماغه سبز یا هر کشور دیگری در راستای جهانی شدن است وما هم در این فضا قرا گرفته ایم وکسی فکر نکند ما از شعار آزاد کردن ایران چشم پوشی کرده ایم ، هزار خانی از هم اکنون خود را در کروکی نفی مرزهای جغرافیایی می بیند واز خیر رفتن به ایران گذشته و می گوید ما برای جهان مبارزه می کنیم ونه ایران. این هم از انتقال فضای دل خوش کنک آقای دو هزار خانی به اسرای پوسیده در اشرف