قرارگاه اشرف ايستگاه آخر تروريسم
كوشش براي پديد آوردن بهشت در زمين ، همواره دوزخ ساخته است.
كارل پوپر
رفتار ستيزه جويانه و تروريستي رجوي و دارودسته اش زائيده انديشه تماميت خواهانه ، ايدئولوژي دگم و تام گراي معطوف به قدرت محض است. طرح مباني انگيزه هاي اصولي انتقاد از پديده تروريسم و واكاوي نقادانه عملكرد و خط مشي تشكيلاتي فرقه مجاهدين برپايه آموزه هاي عقلانيت مدرن ، گوياي افول و زوال تابوها و دگم هاي ذهني و ايدئولوژيك دارو دسته رجوي است.
انحطاط ايدئولوژيك ، بي آيندگي سياسي و از هم گسيختگي تشكيلاتي گروه هاي تروريستي و خشني چون فرقه رجوي در سالهاي اخير بيانگر طرد و انكار روش هاي خشونت طلبانه از سوي جوامع انساني و ملل توسعه يافته و جايگزيني نوعي فلسفه انتقادي بربنيان ديالكتيك به مفهوم تاثيرپذيري متقابل در پديده هاي انساني – اجتماعي بر تفكر و ذهنيت انسان مدرن را به اثبات رسانده است.
در بررسي تطبيقي مناسبات و روابط درون تشكيلاتي گروه هاي تروريستي در اقصي نقاط جهان ، عليرغم تمايزات سطحي و شكلي مابين سازمان هاي تروريستي به يقين مي توان گفت كه به لحاظ ماهوي مسخ هويت افراد تشكيلاتي يك اصل و اجبار شناخته شده ، مشهود و مشخص است.
در چنين شرايطي سازمان هاي تروريستي چون مجاهدين و القاعده با مخدوش نمودن و تسليم اراده فعال آدمي (عنصر تشكيلات) ، مقام و منزلت حقيقي انسان ها مورد بي احترامي و اهانت واقع مي شود و انسانيت مفهوم واقعي خود را از دست مي دهد اين است فاجعه بزرگ روزگار ما كه براستي انديشمندان و متفكران عصر تحولات دموكراتيك از آن رنج مي برند. زمينه سازي ذهني و رواني براي اطاعت كوركورانه و اقدام به عمليات انتحاري يا خودسوزي افراد تشكيلات رجوي كه براساس القائات سيستماتيك رهبري و سران فرقه مجاهدين انجام مي پذيرد حاكي از اين حقيقت تلخ است كه شيوه بهره گيري از انسان ها در مناسبات درون گروهي مجاهدين به زيان آزادي ، هويت انساني و استقلال فردي عناصر تشكيلاتي است.
در آناليز و واكاوي ايدئولوژي دگم ، مناسبات فاشيستي و خط مشي تروريستي فرقه مجاهدين صرفا نبايد بر نابودي ارزش هاي انساني و دموكراتيك مويه گري كرد و لب به انتقاد و ناخشنودي گشود بي آنكه راه حل عملي ارائه داد بلكه اصولي ترين و منطقي ترين شيوه و رفتار در مواجهه با فرقه مجاهدين و در نقد و بررسي آن بايستي از شيوه تفكر و برداشت انضمامي مبتني بر انديشه باز ، پويا ، نظريه انتقادي و از ارائه راه هاي عملي ، آنسوي خيال پردازي و انديشه مجرد و انتزاعي سود جست.
شيوه معقول و منطقي در رهايي افراد و كادرها از سيطره ي انديشه دگم و مناسبات غير دموكراتيك در تشكيلات مجاهدين ، نقد آگاهانه و عالمانه انديشه معطوف به ترور و خونريزي ، نفي رهبري كاريزماتيك و به چالش كشيدن آن براساس گفتمان مدرن و نيز اثبات بي منطقي اسطوره سازي كاذب در ذهن و روان افراد تشكيلاتي است.
زمينه سازي ذهني و عيني براي خردورزي و رهايي افراد از محدوديت ها و حصارهاي تنگ و بسته تشكيلات رجوي سوداي به وجود آوردن مناسبات و روابطي است كه آزادي فردي ، خرد ورزي و انتخاب آگاهانه تحت هيچ شرايط غيردموكراتيك ، توجيه غيرانساني و روش هاي غيراخلاقي توسط نيروهاي سركوبنده و بازدارنده ي درون تشكيلاتي فرقه رجوي نابود و متلاشي نگردد. به بيان ديگر براساس مولفه هاي انديشه سياسي عصر روشنگري و نظريه هاي منتقد در رابطه با مناسبات آمرانه ، انديشه توتاليتر و روش هاي فاشيستي ، انسان موجودي تك ساحتي تلقي نشود و منحصرا ضوابط و ارزش هاي تشكيلاتي زمام مقدرات او را به دست نگيرند.
طريقه و سيره عملي در مبارزه با شيوه هاي اعمالي و بازدارنده فرقه تروريستي رجوي ، آگاهي افراد تشكيلاتي از چگونگي وضع و موقعيت خود در جهان است. نيل به اين آگاهي در كادرهاي تشكيلات رجوي به خصوص در افراد مستقر در قرارگاه اشرف ، نيروي طرد كننده و منفي پديد مي آورد كه مبدا تفكر و يا نظريه و افكار انتقادي افراد خواهان جدايي از فرقه مجاهدين است. بي شك كمك به ايجاد شرايط ذهني و عيني استمرار انديشه انتقادي در ذهن و روان افراد تشكيلاتي مستقر در قرارگاه اشرف ، انگيزه كشاكشي بين عناصر تشكيلات با رهبري و سران فاشيست آن خواهد شد كه براثر آن سرانجام تحولي راستين در كيفيت ذهن و روان افراد تحت سلطه فرقه مجاهدين به وقوع خواهد پيوست. اين تحول راستين ، افراد مستقر در قرارگاه اشرف را به آرامش خاطر و آزادي حقيقي رهنمون خواهد ساخت.
در طي سه سالي كه ارتباط منطقي و تعامل روشنگرانه و اثربخش با افراد مستقر در قرارگاه اشرف به وسيله فعالان و خانواده هاي عضو انجمن نجات ايران برقرارگرديده ، جاي بسي خوشحالي است كه ما نظاره گر جدايي بيش از 700 نفر از فرقه مجاهدين و بازگشت به آغوش پرمهر خانواده هايشان و كاشتن بذر اميد و محبت به جاي نااميدي و نفرت در دل آنان شده ايم.
آرش رضايي
مسئول انجمن نجات شاخه آذربايجانغربي
4/4/1385