فرصتی برای بازبینی موقعیتها
ایراندیدبان
در حالی که تقریباً تمامی افکار عمومی جهان جنایات اسراییل علیه مردم بیپناه لبنان و فلسطین را محکوم میکنند؛ در حالی که تمام مردم مسلمان جهان ِ اسلام و منطقه در کشورهای مختلف دست به تظاهرات علیه رژیم صهیونیستی و حامیانش زدهاند؛ در حالی که رژیم صهیونیست اسراییل، فراتر از مرزهای ددمنشی، هیچ حد و مرزی برای جنایات خود نمیشناسد؛ تنها یک جریان است که از این جنایات حمایت کرده و کشتار زن و کودک مظلوم لبنانی را میستاید.
همان جریانی که طراح خاورمیانهای بزرگ برای امنیت بخشیدن به توسعه طلبیها و تجاوزات اسراییل میباشد. همان جریانی که هدایت دو جنگ علیه افغانستان و عراق را بهدست داشت و اکنون در صدد است که آتش جنگی که اسراییل برافروخته است را به مرزهای سوریه و ایران بکشاند. همان جریانی که خواستار خلع سلاح حزبالله، بایکوت نوری المالکی و حمایت از گروه تروریستی مجاهدین است!
بنا بر گزارش بی.بی.سی، ریموند تنتر مسؤول پشتیبانی کنتراها در نیکاراگوئه و عضو باند نئومحافظهکاران صلیبی، صراحتاً به دولت بوش توصیه کرده است که:
« بهترین راههای اعمال فشار بر ایران، خروج نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه است، این کار هشداری به ایران است تا به حمایت از شبه نظامیان شیعه در عراق و پیکارجویان حزبالله پایان دهد. »
این که خارج ساختن نام مجاهدین از لیست گروههای تروریستی و یا حتی تسلیح آن بتواند تضمین کنندهی امنیت اسراییل باشد، توهمی است که البته نه همهی نئومحافظهکاران، بلکه ابلهترین آنها بدان گرفتار میباشند.
اما به این موضوع نباید از این جنبه نگریست چرا که اساساً حمایت اسراییل و نئومحافظهکاران که هیچ، بلکه حمایت کل دولتهای غربی از آنان نیز نمیتواند این جنازه را به دنیا بازگرداند. این تجربهای است که دولتهای غربی، یکبار در طول جنگ هشت ساله با حمایتهای بیدریغ خود از این گروه تجربه کردهاند. اسراییل نیز باید تجربهی صدام را تکرار کند تا فلاکت و افلاسش بیش از این معلوم شود.
اصرار نئومحافظهکاران و صهیونیستها برای اخذ حمایت و پشتیبانی دولت امریکا از گروه تروریست مجاهدین، بهخصوص در مقطع فعلی که اسراییل درگیر جنگی تمام عیار علیه تمامی مردم منطقه است، از این حیث که ماهیت و کارکرد این گروه را به روشنترین شکل نمایان میسازد، دارای اهمیت است.
گروه تروریستی مجاهدین همواره و از زمان آغاز عملیاتهای تروریستیاش، عصای دست جنگ طلبان منطقهای و بینالمللی بوده است و بهعنوان ابزاری که اشتهای جنگ طلبان را بر میانگیخته خودنمایی کرده است. بگذریم از این که برای هر کس که از آنها حمایت کرد تبدیل به کابوسی دهشتناک گردید.
نظر به این جنبه از اهمیت موضوع و باز هم با تأکید بر شرایط فعلی منطقه، باید این فرصت را مغتنم شمرد و به اعضاء و هواداران این گروه یادآور شد که متوجه موقعیت خود باشند و بدانند که در پستترین جبهه علیه خلقها و آرمانهای آزادی خواهانهی مردم ایران، فلسطین، لبنان و عراق قرار گرفتهاند.