30 مهر؛ سرفصل خیانت به زنان فرقه
نزدیک به دو دهه ی پیش مسعود رجوی یک بار دیگر یک ارزش را به راحتی فدای امیال شخصی خودش کرد، آری دو دهه ی پیش در 30 مهرماه با همسر دوست خود ازدواج کرد و برای اسارت بیش از پیش اعضای فرقه، او را رئیس جمهور دولت در تبعید نامید تا همه باور کنند که مسعود فقط و فقط برای حفظ مصالح فرقه و رهایی خلق به ویژه زنان، با مریم قجر ازدواج کرده و وعده داد که به زودی این سیمرغ رهایی روی شانه های خلق و اعضای فرقه به تهران خواهد رفت! آن هم تا شش ماه دیگر و البته به وعده اش هم عمل کرد چرا که نفرت از مریم را به تهران رساند! او به زنان عضو فرقه آموخت که مریم را پرستش کنند تا به راحتی بتوانند فرمان خودسوزی اش را اجرا کنند و مسعود هم کلی از این قضیه استفاده ی تبلیغاتی بکند!
این که مسعود در آن مقطع از پرونده ی پر جنایت گروهش، دست به چنین اقدامی می زد، دارای انگیزه های زیادی است که مهم ترین آن ها بی هویت نمودن زنان و حتی مردان عضو فرقه بود تا بتواند با واداشتن آن ها به خیال بافی از حقیقت وجودی تهی شان کند تا به آسانی به هر بیگاری تن بدهند.
30 مهر آن سال یعنی آغاز اسیری زنان، کشته شدن عاطفه ها ، از بین رفتن روابط خانوادگی ، قربانی کردن تعدادی انسان که اجازه ندارند حتی از مرگ فرزندان خویش بگیرند و…!!!
بعد از آن روز ماجراهای جدیدی شروع شد ؛ درست همان روزهایی که مریم قجر که حالا دیگر مریم رجوی بود، دست در دست مسعود جلوی رژه کنندگان پیوند ناگسستنی خودش را به رخ زنان و مردان فرقه می کشاند، در نشست طلاق هم شرکت می کرد، در کنار مسعود می نشست و اعلام می کرد خانواده ، زن و بچه مانع مبارزه است. پس آنان را رها کنید و این سد را بشکنید، و البته فکر نکنید که ازدواج ما هم مانع است، نه ما با شما فرق داریم ، تفاوتمان هم این است که هیچ کدام از شما به اندازه ی ما خودخواه، خون خوار و قدرت طلب نیستید؟! البته این توجیه درون فرقه است ، در بیرون فرقه رجوی خودش را رهبر و مریم را رئیس جمهور مادام العمر دولت در تبعید معرفی کرد، آن هم بدون کوچک ترین نظرخواهی از اپوزیسیون های دیگر غیر از فرقه! حالا تازه معلوم نیست که اگر مریم و مسعود عمرشان به سر آمد یا خدایی نکرده اتفاق بدی برایشان افتاد چه کسی جانشین آن ها خواهد بود ؟! معلوم نیست که او بر اساس چه قانونی اول برای همه رهبر و رئیس جمهور تعیین می کند و بعد هم به بقای عمر خودش اطمینان دارد؟! البته شاید هم به عدم بقای این فرقه ی پوشالی ،اطمینان دارد که جانشینی برای خودش انتخاب نکرده!
با همه ی این اوصاف باید 30 مهرماه را هم به برگ های سیاه و تمسخر آمیز فرقه اضافه کرد ، روزی که مسعود تناقض را در حرف و عملش آشکار نشان داد و همه چیز را زیر سئوال برد، فقط به خاطر خودش!