نامه محمد حسین سبحانی به آقای ریچارد آرمی،
رئیس بنیاد Freedom Works و مؤسسه وکلای DLA Piper Rudnick
محمد حسین سبحانی، کانون قلم، هفتم دسامبر 2006
با عرض سلام و احترام
از دو هفته قبل سایت های تبلیغاتی وابسته به سازمان مجاهدین خلق اخباری را مبنی بر حمایت شما از این گروه منعکس می کنند که موجب تاًسف اینجانب شد. قبل از ادامه نامه اجازه می خواهم ابتدا خود را معرفی کنم.
من یکی از اعضای سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق می باشم که این امر در نشریات و ارگان های تبلیغاتی این سازمان، از جمله در نشریه مجاهد ــ شماره فوق العاده پاییز ۱۳۷۰ــ به عـنوان معاون هیئت اجرایی مشاهده می شود. اینجانب در سال 1992 به عنوان یکی از مسئولین این سازمان، به دلیل انتقاداتی که نسبت به طلاق های اجباری، مبارزه مسلحانه ارتباطات ویژه سازمان با صدام حسین دیکتاتور سابق عراق، داشتم ، بعد از یک پروسه چند ماهه به زندان انفرادی در قرارگاه اشرف منتقل شدم و نزدیک به هشت سال در حبس بودم. سرانجام سازمان مجاهدین خلق من را به دلیل فراز از زندان این سازمان و مراجعه به مرکز سازمان ملل متحد در بغداد در آگوست 1999، مجدداً به کمک سازمان اطلاعات و امینت صدام حسین دستگیر و به سلول انفرادی منتقل کرد. سازمان مجاهدین خلق من را بعد از یکسال حبس مجدد همراه با آزارهای جسمی و روانی ، در دسامبر سال 2000 به زندان سازمان اطلاعات و امنیت صدام حسین در بغداد منتقل نمود و بعد از 35 روز حبس در این زندان، مجدداً من را به زندان ابوغریب عراق منتقل کرد و بیش از یکسال نیز در این زندان در حبس بودم. لازم به یادآوری است که برادر کوچکتر من نیز از فعالین سازمان مجاهدین خلق بود که در سال 1367 در ایران اعدام شد. همسرم خانم افسانه طاهریان نیز هم اکنون درعراق و در کمپ اشرف است. سازمان مجاهدین خلق دخترم سارا را نیز بعد از طلاق های اجباری در سال 1990 از من و مادرش جدا کرد و به کشور دانمارک فرستاد.
جناب آقای ریچارد آرمی
همانطور که ملاحظه می کنید خانواده من کاملاً به دلیل سیاست های فرقه گرایانه این گروه تروریستی از هم پاشیده شده است. مادر در عراق است. پدر در آلمان است. دختر در دانمارک است و برادرم نیز اعدام شده است. البته این تنها شرایط من به عنوان یک عضو ناراضی در سازمان مجاهدین خلق نبوده است. بنابراین به همین دلیل بیوگرافی مختصری از خود نوشته ام که بدانید صد ها عضو ناراضی سازمان مجاهدین کم و بیش از این پروسه زندان، شکنجه و آوارگی توسط سازمان مجاهدین خلق عبور کرده اند. من از جنابعالی خواهش می کنم به مطالب ذکر شده در این نامه، قبل از یک نگاه سیاسی، یک نگاه حقوق بشری داشته باشید.
چرا باید انسان ها اسیر فرهنگ خشونت و تروریستی باشند؟
آیا شما فکر می کنید سازمان های ایدئولوژیک با روش های استالینیستی، می توانند منادی آزادی باشند؟
آیا شما می دانید که حق ازدواج که از اصول منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد می باشد، در سازمان مجاهدین خلق ممنوع است؟ آیا شما می دانید که آقای علی نقی حدادی عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق به دلیل اعتراض به همین مسئله اعدام شده است؟
سایت همبستگی ملی از ارگان های مرکزی سازمان مجاهدین خلق در تاریخ 18.11.2006 به نقل از گزارش شما نوشته است:
ما همانند بسياري ديگر بر اين اعتقاد هستيم كه سياست تغيير رژيم ايران با حمايت از سازمانهايي كه معتقد به اشاعه دموكراسي در اين كشور هستند بايد عملي شود. يكي از اين سازمانها سازمان مجاهدين خلق ايران است.
من نمی دانم نقل قول های سازمان مجاهدین از شما صحیح است یا خیر؟ اما اگر صحیح باشد، آیا شما واقعا اعتقاد دارید سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت که در لیست گروه های تروریستی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارند، یک سازمان دمکراتیک است؟
آیا شما فکر می کنید که سازمان مجاهدین که بیش از دو دهه در اعمال جنایت های صدام حسین در حوزه مسائل ایران و همچنین سرکوب اپوزیسیون وقت عراق، شریک بوده ، یک سازمان دمکراتیک است؟
آیا تا کنون شما تحقیق مستقلی را برای آشنایی از دیدگاه های آپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی نسبت به سازمان استالینیستی مجاهدین خلق انجام داده اید؟ آیا شما می دانید که سایر گروههای اپوزیسیون، شامل سلطنت طلبان، جمهوری خواهان ، سکولار ها ، گروه های ملی و شخصیت های مستقل سازمان مجاهدین خلق را یک ، سازمان توتالیتر و تمامیت خواه و دیکتاتور می دانند؟
سایت همبستگی ملی همچنین به نقل از گزارش شما در تاریخ 18.11.2006 آورده است:
:” در نتيجه تحقيقات گسترده و عميق, اكنون ما براين اعتقاد هستيم كه دلايل مستحكمي وجود دارد كه نام سازمان مجاهدين خلق ايران و شوراي ملي مقاومت ايران بايد از ليست سازمانهاي تروريستي وزارت خارجه آمريكا خارج شوند.”
جناب آقای ریچارد آرمی
جسارتاً باید از شما سؤال کنم که کدام دلایل مستحکم شما را بدین نتیجه رسانده که سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت تروریست نیستند؟ پس چرا هزاران کارشناسان دولتی و غیر دولتی، در ده ها کشور جهان به این نتیجه رسیده اند که سازمان مجاهدین خلق یک گروه تروریست است؟
آیا پسندیده نیست که شما از وجدان درونی خود کمک بگیرید و سپس سؤال های زیر را به صورت شفاف، علنی و کتبی از سازمان مجاهین خلق و شورای ملی مقاومت بپرسید و از رهبران این سازمان هم بخواهید که طی اطلاعیه ای رسمی، پاسخی روشن و علنی به این پرسش ها بدهند؟
1ـ آیا سازمان مجاهدین خلق به مبارزه مسلحانه و تروریستی کماکان اعتقاد دارد یا خیر؟ این را رسماً و طی اطلاعیه ای اعلام کنند.
2ـ آیا اعضای مجاهدین خلق مجاز هستند که بر طبق اصول منشور حقوق بشر در سازمان ملل متحد به عنوان حقوق اولیه هر انسانی، ازدواج کنند؟ سازمان مجاهدین خلق بطور روشن طی اطلاعیه ای اعلام کنند و توضیح دهند که چرا در 17 سال گذشته اجباراً هیچگونه ازدواج و تولدی دراین سازمان صورت نگرفته است؟
3ـ آیا رهبری سازمان مجاهدین خلق ، اجازه می دهد یک فراکسیونی در درون تشکیلات این سازمان، به مانند سایر احزاب سیاسی جهان، منتقد رهبری این سازمان باشند یا کماکان باید اعضا ی منتقد ناراضی از این سازمان در حبس های مخفی و خانگی بسر ببرند.
آقای ریچارد آرمی
برای انیکه واقعاً دلایل مستحکمی در مورد وضعیت سازمان مجاهدین خلق به دست بیاورید و همچنین پاسخی برای سؤالات فوق پیدا کنید، من به همراه سایر دوستانم به عنوان فعالان حقوق بشر و کارشناسان امور حوزه ایران، عراق و سازمان مجاهدین خلق آمادگی داریم ( در صورت تضمین امنیت جانی ما از سوی سازمان مجاهدین خلق ) با شما به عراق و کمپ اشرف مسافرت کنیم و از نزدیک اعضای ناراضی کنونی، محل زندان ها و حبس های خانگی، و همچنین سنگ قبرهایی که اعضای منتقد سازمان در زیر آن دفن شده اند، را به شما نشان بدهیم.
با تشکر
محمد حسین سبحانی
07.12.2006