بهار سال 80 نشست های موسوم به طعمه در قرارگاه علوی از سرگرفته شد. بدلیل اینکه نشست های دیگ و عملیات جاری تاثیرات خود را از دست داده بودند وموج نارضایتی و مسئله داری نیروها بخصوص بعد از نتایج فاجعه آمیز عملیات های راهگشایی و داخله به میزان کیفی افزایش یافته بود انجام نشست های طعمه بدستور رجوی به مرحله اجرا گذاشته شد.
نشست ها طبق روال همیشگی از رده های بالا شروع میشد. درجریان این نشست ها اعضای مسئله دار و خواهان جدایی سوژه های اصلی این نشست ها بودند. این نشست ها همچنین فرصت مناسبی بود که با تعدادی از اعضای سابقه دار و در رده بالای تشکیلات که سابقه مبارزاتی خود را به رخ زنان شورای رهبری می کشاندند و برای انها شاخی شده و صلاحیت انها را قبول نداشتند تسویه حساب کرده و انها را بر سر جای خودشان بنشانند یکی از این سوژه ها حسین ابریشم چی با نام مستعار کاظم بود.
حسین ابریشم چی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و از اعضای هیات اجرایی مجاهدین بود که درفاز نظامی فرماندهی عملیات مهندسی و تیم های تروریستی درشهر تهران را برعهده داشت. وی بعد از آمدن به عراق از مسئولین و فرماندهان نظامی در تشکیلات بود و در آبان 94 در جریان حمله به لیبرتی بهمراه 24 نفر دیگر کشته شد. در سال 80 که به قرارگاه علوی امده بود بعنوان بالاترین مسئول مرد تشکیلات معرفی شد ولی از همان اوایل ورود درگیری های شدیدی با رقیه عباسی فرمانده قرارگاه داشت. برای حسین ابریشم چی علیرغم اینکه درظاهر هژمونی زنان شورای رهبری را پذیرفته بود بدلیل سوابق بالای تشکیلاتی وتوانمندی نظامی که درخود می دید خیلی سخت بود که از زنانی باسابقه کم تشکیلاتی امثال رقیه عباسی فرمان پذیری داشته باشد.
ادامه این روند منجر به بروز برخورد های تشکیلاتی بین او و رقیه عباسی شد. رقیه عباسی برای شکستن شاخ حسین ابریشم چی و نشاندن او بر سر جای خودش با شروع نشست های طعمه فرصت را برای تسویه حساب و خرد کردن شخصیتش غنیمت شمرد. در دومین شب از شروع نشست ها حسین را سوژه نشست کرد. برخلاف روال جاری که معمولا اعضای مسئول و رده بالای تشکیلات را در نشست ها تا رده “ام” قدیم سوژه می کردند، این بارلایه های مختلفی شرکت کرده بودند. هدف رقیه عباسی این بود که زهرچشم اساسی از وی بگیرد.
نشست که شروع شد حسین ابریشم چی را صدا زد.او درابتدا شروع به خواندن فاکت هایی از ضعف ها واشتباهاتش درطراحی برخی از عملیات ها کرد که رقیه عباسی کلام اورا قطع کرد وباعصبانیت گفت خیلی شیک فاکت می خوانی! دست رو کن خودت میگی یا من دهنم را باز کنم؟ حسین ابریشم چی هاج واج به اوخیره شده بود که جریان چیست وچه اتفاقی قرار است بیفتد؟ در این لحظه برخی از اعضای رده پایین با بالا بردن دست اجازه خواستند حرف بزنند. که رقیه عباسی به انها اجازه داد. انها با لحن عصبانیت و پرخاش گرایانه گفتند که حسین ابریشم چی که به اصطلاح برادر مسول مااست نماز نمی خواند و تا دیر وقت در اسایشگاه می خوابد که تاثیر منفی تشکیلاتی دارد. نفرات بعدی با شدت بیشتری انتقاد کردند که حسین درکارهای جمعی شرکت نمی کند اوحتی ظرف غذای خودرا نمی شوید ودر روی میز غذاخوری به امان خدا رها می کند.
بابیان این انتقادات جونشست متشنج شد. اعضا اطراف حسین حلقه زدند و خواستند که حسین پاسخ بدهد. حسین گیج شده بود. مستمرا عرق های صورتش را با دستمال پاک می کرد. رقیه عباسی که از جومتشنج نشست وحمله وهجوم اعضا به حسین احساس رضایت خاصی داشت جرقه اخر را شعله ور کرد وگفت همه ساکت! بگذارید من بگویم .این حرفی که می خواهم بزنم احتمالا سقف فرو بریزد .
ما یک روز با خواهران نشست غسل هفتگی داشتیم همین برادر به اصطلاح مسئول ما پشت درب گوش خوابانده بود وبه فاکت های خواهران گوش می داد درب را که بصورت اتفاقی یکی از خواهران باز کرد حسین با سرپرت شد داخل اتاق. ببینید نامردی درحق رهبری تا کجا ؟ فاکت های غسل خواهران کاملا زنانه است ولی این بیشرف برای ارتزاق جیم خودش داشت به انها گوش میداد. دراین لحظه واقعا سقف داشت پایین می امد همه بسمت حسین ابریشم چی هجوم اوردند. یکی از اعضای رده پایین گردن اورا از پشت گرفته بود وسرش را به میز می کوبید. رقیه عباسی بخاطر اینکه نفرات نشست دست باز داشته باشند وحسابی حال حسین را جا بیاورند برای مدتی نشست را ترک کرد بیش از نیم ساعت حسین ابریشم چی همانند یک طعمه درحلقه اعضا گرفتار بشدت فحش و ناسزا می شنید تا اینکه با امدن رقیه عباسی واشاره او اعضا از اطرافش پراکنده شدند .حسین ابریشم چی بعداز ان نشست شاخش شکسته شد ودیگر برای زنان شورای رهبری و رقیه عباسی کری نخواند. این یک نمونه برخورد با کسی بود که سابقه مبارزاتی تشکیلاتی و زندانی قبل از انقلاب داشت واز فرماندهانی بود که بخاطر رجوی مرتکب جنایات زیادی شده بود ولی مناسبات رجوی همین را هم وقتی دید دارد شاخی میشود تحمل نکرد .هدف درحقیقت خرد کردن شخصیت کاذب حسین ابریشم چی ودادن درس عبرت به کسانی بود که همانند او می خواستند درمقابل تصمیم های رجوی بایستند. حال عوام فریبی ودجالیت همین فرقه را ببینید که درجریان حمله به لیبرتی وکشته شدن حسین ابریشم چی چگونه از او بعنوان یک فرمانده عالی مقام تجلیل کرد! در قاموس مجاهدین اگر درمناسبات فرقه ای مسعود ومریم ذوب نشوی وانها را نپرستی حتی حسین ابریشم چی هم باشی له و لورده میشوی.
اکرامی