گروههایی از شهروندان آلبانی در روزهای ۲۲، ۲۴،۲۳، ۲۵ و ۲۶ آبان ماه به مدت ۵ روز از صبح تا غروب در محل اقامت مجاهدین اشرفی در آلبانی بودند.
همزمان شماری از شهروندان از خدمات پزشکی ارائه شده توسط یک هیأت پزشکی آمریکایی و همچنین پزشکان و کادر درمانی مجاهدین استفاده کردند. هیأت پزشکی آمریکایی شامل ۱۵ دکتر متخصص و کادر درمانی توسط پروفسور جراح فیروز دانشگری در دانشگاه اوهایو دعوت شده بود.
باید خیلی ساده بود که پذیرفت سازمان مجاهدین چنین دست ودلباز به تعدادی از مردم فقیر آلبانی خدمات پزشکی رایگان ارائه می کنند بدون هیچ چشم داشت یا عوام فریبی یادم هست در نشستهای مؤسسان دوم ارتش آزادیبخش سال 74 وقتی نوبت آقای محمودیان رسید تا بعنوان مؤسسان دوم جلوی مسعود رجوی حاضر حاضر بگوید ( اسم کوچک ایشان یادم رفته آقای محمودیان مسئول ترابری لشکر 40یا 67 محور 2 در قرارگاه انزلی جلولا بود ) انتقاد آقای محمودیان از سیستم پزشکی قرارگاه اشرف بخصوص از دکتر وحید, این بود که آنها باور ندارند که آقای محمودیان مریض هست و آقای محمودیان خود را به تمارض زده و بخاطر اینکه تمارض آقای محمودیان را اثبات کنند کپسولهای دارو او را خالی میکردند و بجایش آرد داخل کپسول دارو می ریختند تا بعد ازاعلان بهبودی بگویند دیدی تو مریض نبودی و این موضوع را آقای محمودیان فهمیده بود و کپسولهای حاوی آرد گندم را جلوی مسئولش گذاشته بود و انتقاد داشت که این چه تنظیمی با یک مریض در قرارگاه اشرف درست نیست .
در 15 سالی که در قرارگاه اشرف بودم بدلیل مشکلات دندان مجبور بودم به دفعات برای دندانپزشکی به دندان پزشک قرارگاه اشرف مراجعه کنم هیچوقت از خدمات دندانپزشکی ارائه شده راضی نبودم مخصوصا از برخوردهای زننده دکتر یحیی گویا ،ایشان به اجبار در این مسئولیت قرار گرفته و با اکراه مجبور هست این مسئولیت را ادامه دهد البته خودش خواسته و ناخواسته در نشستهای انتقاد از خود اعتراف می کرد که رویکردشان در بیماران خواهر کاملا متفاوت هست .
در 15 سالی که در قرارگاه اشرف بودم بدلیل عینکی بودن هر سال بدلیل کیفیت بد عینکهای طبی مجبور بودم برای دریافت عینک به چشم پزشکی مراجعه کنم یکبار فهمیدم ِفِرم عینک دسته بندی شده خریداری میشود و جنس مرغوب سهم ما از بهتران است بعد از خروج از مجاهدین با عمل جراحی ساده به کلی مشکل چشم ام رفع شد و 8 سال است که دیگر عینک استفاده نمی کنم .
سال 68 در لشکر 60 یک نفر به اسم رضا که از ارودگاه اسرا به مجاهدین پیوسته بود و مریضی صرع داشت دچار تشنج شد من ایشان را به بیمارستان اشرف بردم دکتر شیفت بیمارستان اشرف دکتر فاضل بود دکتر فاضل به محض دیدن رضا با سیلی و مشت و لگد از رضا استقبال کرد من در بهت و شگفت بودم که چگونه دکتر فاضل این مریض را با فحش و سیلی و مشت و لگد از بیمارستان اشرف بیرون انداخت .
تقریبا 12 سال هست که من در اروپا زندگی می کنم از همان بدو ورود فهمیدم برخلاف پروپاگاندای داخل مناسبات , مجاهدین منفورترین گروه از اپوزسیون برانداز هستند مجاهدین در میان مردم ایران حتی ایرانیان خارج نشین جای ندارند حتی در کیس پناهندگی که من دادم نکته سیاهی که باعث شد سه سال تمام صبر کنم تا جواب قبولی بگیرم همین عضویت در سازمان مجاهدین بود .
اما ترس مجاهدین از افشاگری افراد جدا شده و منتقد از این گروه را نباید نادیده گرفت لاجرم این افشاگریها ضریب منفوریت از این سازمان را حتی درمیان مردم آلبانی بالا خواهد برد, فرقه و سازمانی دراین حد از منفوریت تنها برای عوام فریبی مجبور هست دست به چنین اقدام انسانی بزند. وقتی سازمانی حاضر نیست امکانات مناسب پزشکی را در اختیار نیروهای خود قراردهد و هر هفته و یا ماه نفرات در اشرف به بدلیل بیماری فوت می کنند چگونه میتوان باور کرد که یکدفعه مجاهدین دست و دلباز از آمریکا پزشک برای ویزیت بیماران مردم آلبانی بیآورد .مجاهدین مجبورند برای جلب وجهه میلیونها دلار خرج کنند چون آنها در آلبانی زندگی می کنند. البته نا آگاهی مردم آلبانی از این گروه موجب شده این مردم طعمه ساده برای فریب مجاهدین باشند .
میر باقر صداقی انجمن وطنم – سوئیس