فرزین جان سلام !
چندین سال است شما را ندیدم دلم. برای شما تنگ شده است. در این دنیا کسی را سراغ داری که مادرش را فراموش کرده باشد که شما دومی باشید ؟!..
چرا بعد از این همه سال و دوری از من تماسی با من نگرفتی. نا سلامتی من مادرت هستم .
می دانی در نبود شما من چه غصه ها و چه دردها کشیدم . یک مادرهیچ وقت فرزندش را فراموش نمی کند بر عکس همیشه فرزندش در قلبش است ..
من اوضاع احوالی خوبی به لحاظ جسمی ندارم. خبرها را کم و بیش به من می رسانند و تا حدودی می دانم که کجا هستی و چکار می کنی . چرا این بلا را بر سر خودت آوردی و زتدگیت را متلاشی کردی و خودت را داری نابود می کنی. معلوم است چه هدفی را دنبال می کنی ؟
من کم برای شما زحمت کشیدم کم برای شما گذاشتم دلم خوش بود فرزندم را فرستادم خارج درس بخواند! نمی دانستم یک سری آدمهای از خدا بی خبر او را فریب می دهند و او در دام بدبختی می اندازند. کسانی که این کار را با من کردند ، نفرین می کنم که مرا چندین سال از فرزندم دور کردند. خدا آنها را نبخشد . من منتظر شما هستم . منتظرم تماسی با من بگیری و بعد از چندین سال دوری صدایت به گوشم برسد . من مریض حالم . دلت به حال مادرت بسوزد. این رسم روزگار نیست که مرا فراموش کنی من مادرت هستم .. تماس شما با من باعث خوشحالی من است و بیماری هایم را فراموش می کنم .
مادرت اشرف محلاتی