بعد از ترور سرباز وطن؛ نابود کننده ی داعش، حاج قاسم سلیمانی، مسعود رجوی از درون قبرش ، سه روز جشن عمومی اعلام کرد وساکنان کمپ سالمندان رجوی آنقدر ذوق زده شده بودند که خود را در نزدیکی خیابان های تهران حس می کردند! همه ی شیاطین ، مسرور از این ترور ناجوانمردانه آماده ی بیعت آخر با ارباب خود، آمریکا بودند. آنها همه چیز را تمام شده می دیدند! جاده ی همواری را تا تهران برای خود ترسیم کردند و به این باور رسیدند که بالاخره ارباب دستش را روی ماشه ی سرنگونی گذاشته و قرار است بزودی راهی تهران و مسند حکومت شوند! بیچاره ها نمی دانستند که از پس این شادی های شیطانی ، باید مجلس ترحیم و عزاداری راه بیاندازند!
نوزادی شوم در حال تولد بود! به یک باره وزیر خارجه ی آمریکا، حرف های دوپهلویی زد که عیش باندرجوی را کم وبیش برهم زد.
عاقبت مزدوری برای دشمنان ایران ، ثمره ی سنگینی به بار آورد! پایکوبی و رقص کهنسالان رجوی در کمپ سالمندان به عزا تبدیل شد! سالها دلقک بازی و شیطان بازی ، جواب نداده بود!
مریم رجوی دستور سانسور و حذف این خبر را صادر کرد! مجاهدینی که تا خبر کوچکی از راهروهای وزارت خارجه ی آمریکا می یافتند، آنرا فورا در سایت هایشان با آب و تاب درج می کردند، این بار موضع گیری و نامه کتبی وزیر خارجه وسپس مغالطه کاری اورا باید لاپوشانی و انکار می کردند. بیشتر و قبل تر از همه مریم رجوی و شوهر دومش مسعود، وا رفتند!
چند ماه قبل هم پمپئو مواضع سختی در مقابل این سازمان نشان داده بود. وزیر خارجه آمریکا در نشستی محرمانه با شماری از ایرانیان مسئله دار، تاکید کرده بود که آمریکا هیچ قصدی برای اقدام نظامی علیه ایران ندارد.
پمپئو تاکید میکند که دولت ترامپ خیلی محتاط است که از ادبیات تغییر رژیم استفاده نکند و قصدی برای مداخله نظامی وجود ندارد. در این میان، برخی هم از رابطه نزدیک جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید و رودی جولیانی وکیل ترامپ ( که از جنگ طلبان قهاری هستند ) با سازمان مجاهدین، ابراز نگرانی کردند که پمپئو سعی کرد حتیالامکان این موضوع را بیاهمیت جلوه بدهد. وی در این باره مدعی شد: بهتر است اغراق نکنیم. بولتون با آنها صحبت کرده؛ اما من یا ترامپ که این کار را نکردهایم. در ادامه جان بولتون هم از کاخ سفید اخراج شد! بولتون نشان داد که هیچ استراتژی روشنی جز گزینه نظامی ندارد. با گزینه نظامی تهدید میکرد، با گزینه نظامی مذاکره میکرد و با گزینه نظامی به هدف فکر میکرد. او حتی نمیتوانست یک برنامه روشن برای مذاکره و حل مساله طراحی کند، چرا که او مساله ساز بود نه حلال مسائل. جان بولتون با رفتن از سمت مشاور امنیت ملی امریکا به پایان راه سیاسی خود رسید. حالا ترامپ هم از او عبور کرده است و احتمالا باید تا آخر عمر به تنظیم برنامههای خود برای سخنرانی در محافلی مانند نشست های نمایشی سازمان مجاهدین بپردازد.تا بلکه از این راه زندگی مرفه وننگین خود را سپری کند!
اگر چه ما نباید به چنین مواضعی دل خوش کنیم ، چرا که دشمنی دیرینه آمریکا با ایران، پدیده ای نیست که با این بازی ها، به فراموشی سپرده شود. اما به یقین می توان گفت که سازمان مجاهدین حداقل در فرم هم که شده باید خود را ته لیست آلترناتیوهای آمریکا برای ایران ببیند.
فرید