نامه ای از جانب مدیر عامل انجمن نجات کشور خطاب به وجدان های بیدار بشری تنظیم گردید که برای سازمان های بین المللی و حقوق بشری از جمله نهادهای مختلف ملل متحد، صلیب سرخ جهانی، عفو بین الملل، دیدبان حقوق بشر، ارگان های مختلف اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا و همچنین رسانه های بین المللی ارسال گردید. متن نامه به شرح زیر است؟
خطاب به وجدان های بیدار بشری
مایلم از جانب هزاران تن از خانواده های دردمند و رنج کشیده اعضای سازمان مجاهدین خلق مستقر در اردوگاهی بسته و دورافتاده در آلبانی شما را در جریان موارد نقض فاحش اولیه ترین حقوق انسانی در خصوص این سازمان قرار دهم و از شما طلب یاری نمایم.
سازمان مجاهدین خلق در سال 2016 انتقال اعضای خود از عراق به آلبانی را تکمیل نمود. این جابجایی به صورت گروهی تحت توافق صورت گرفته در ژنو میان دولت ایالات متحده آمریکا، دولت جمهوری آلبانی، کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان و سازمان مجاهدین خلق انجام شد. قرار بر این شد که کمیساریا مسئولیت انتقال و آمریکا هزینه آنرا بر عهده بگیرند.
بعدا مشخص شد که این جابجایی بر اساس قوانین پناهندگی ملل متحد که افراد باید به صورت فردی پناهنده شوند صورت نپذیرفته بلکه به صورت سازمانی و صرفا در ارتباط با رهبران مجاهدین خلق انجام گرفته است. در نتیجه این افراد فاقد موقعیت قانونی بوده و بی وطن به حساب می آیند.
سازمان مجاهدین خلق مانند یک فرقه مخرب کنترل ذهن عمل می نماید. این سازمان عشق، خروج از فرقه، ارتباط با بیرون خصوصا دوستان و خانواده، داشتن زندگی و افکار شخصی، انتقاد به رهبر فرقه و بسیاری دیگر از حقوق پایه ای انسانی را برای اعضای خود ممنوع کرده است.
من هزاران نامه از خانواده های این اعضا دریافت کرده ام که صرفا خواهان یک ارتباط ساده با عزیزان گرفتار خود در داخل این فرقه می باشند. رهبران فرقه ده ها سال است که چنین اجازه ای را نمی دهند و دولت آلبانی و دیگر ارگان های ذی ربط هم هیچگونه همکاری نشان نمی دهد. من در پاسخ به این خانواده ها چه باید بگویم و چه جوابی باید بدهم؟
تعداد قابل توجهی از این افراد از این سازمان جداشده اند که به دلیل وضعیت مبهم قانونی خود و نداشتن برگه های هویت فردی در شرایط بسیار بدی در آلبانی به سر می برند. کمیساریا و وزارت کشور دولت آلبانی هیچ قدمی برای آنان بر نمی دارند چرا که از اساس وجود آنان را به صفت فردی به رسمیت نمی شناسند و آنان را به صورت گروهی و سازمانی پذیرفته اند.
این افراد به لحاظ صنفی و مالی مجبورند همچنان به مجاهدین خلق وابسته باشند و البته آنان پول ماهیانه شان را صرفا به شرط عدم افشای نقض حقوق بشر در داخل مناسبات سازمان و همچنین جنایت ها و خیانت هایی که این سازمان انجام داده است می پردازند و به هر نحو ممکن آزادی عمل آنان را می گیرند و حتی آنان را وادار به جاسوسی می نمایند.
آیا در میان این همه سازمان های عریض و طویل بین المللی و حقوق بشری کسی هست که توجه کوچکی به این مقوله نقض فاحش حقوق انسانی بنماید؟ آیا کسی هست که برای التیام دردهای این مادران و پدران سالخورده حرفی برای گفتن داشته باشد؟ آیا جدا از سیاست های بین المللی و اشتراک منافع یا تضاد منافع طرف های مختلف، بحث دیگری هم می تواند این میان مطرح باشد؟
بی صربانه منتظر پاسخ شما هستم و پیشاپیش از توجهات شما تشکر می کنم.
ابراهیم خدابنده
مدیر عامل انجمن نجات