از سال 64 که کودتای موسوم به انقلاب ایدئولوژیک با ازدواج مسعود رجوی ومریم عضدانلو همسر مهدی ابریشم چی در سازمان مجاهدین اتفاق افتاد بحث طلاق فقط بخش رده ها ومسئولین بالای تشکیلات را دربرگرفت وتا سال 70 این اتفاق که مسعود رجوی آن را ارتقا بزرگ تشکیلاتی وپرتاب از آبشار نیاگارا تشبیه کرد درمیان بدنه تشکیلات فراگیر نشده بود.
سال 68 با اعلام همردیفی وسال 70 مسئول اولی مریم با طرح این سوال که “مریم مسئول اول مجاهدین چرا ؟” تمامی تشکیلات وارد بحث های معروف به انقلاب ایدئولوژیکی شدند.
رجوی خطاب به اعضا گفت همه شما را می خواهم از کوره گدازن انقلاب عبور دهم وبه قول خودش همه درسیمرغ (مریم) ذوب شوند .از آن مقطع نشست های موسوم به انقلاب تمامی لایه های سازمان را دربرگرفت.
ازدواج در راس و طلاق در بدنه
رجوی شرط ادامه عضویت در فرقه اش را ورود به انقلاب و بحث طلاق اعلام کرد وبه صراحت گفت منبعد انقلاب نا کرده ای در سازمان نخواهیم داشت.
برهمین اساس پروسه نشست های طولانی کلید خورد که انتهای این نشست ها به از هم پاشیدن کانون خانواده اعضا راه برد.یک تناقض عجیب در مناسبات بوجود امد. ازدواج در راس وطلاق دربدنه؛ که برای خیلی از اعضا قابل هضم نبود.
مسولین سازمان این تناقض اشکار را اینگونه توجیه می کردند که ازدواج مسعود با مریم عاری از هرگونه خصیصه و احساس جنسی است ویک ازدواج به تمام معنا ایدئولوژیکی است. این طلاق و ازدواج تمامی رسوبات فرهنگ جاهلی را از ذهن اعضا می شوید و یک تفکر ناب با خصلت ضداستثمار جایگزین می سازد .
اعضا احساس رهایی وپرواز خواهند کرد. فضای عرفانی برنشست ها حاکم شده بود.
از این معامله پشیمان نیستی ؟!
درچنین شرایطی نشست های مسعود رجوی شروع شد تا خود از نزدیک شاهد عبور اعضا از کوره گدازان انقلاب باشد. درجریان نشست مسعود مهدی ابریشم چی وهمسر دوم مطلقه اش را پشت میکروفون صدا زد ودرحالیکه تمامی اعضا ودرسطوح مختلف وجود داشتند خطاب به مهدی ابریشم چی گفت از این معامله پشیمان نیستی؟
منظورش از معامله طلاق مریم وازدواج با مینا بود.
ابریشم چی قدری سکوت کرد تمامی اعضای شرکت کننده منتظر پاسخ او بودند که رجوی با دست مریم را که روی سن کنارش ایستاده بود را نشان داد وبا حالت طنازانه گفت این کجا(مریم) او کجا (مینا). ماشاالله اینها قابل مقایسه هستند؟ابریشم چی کاملا سکوت کرده بود ولی رنگ مینا که احساس می کرد رجوی درحضور تمامی اعضا با برخ کشیدن زیبایی مریم اورا تحقیر کرده بود کاملا پریده بود سرش را از شدت شرم وحقارت پایین انداخته بود.
رجوی همچنان با نگاه کام جویی به مریم نگاه می کرد واز انتخابش خرسند بود .
همه اعضای شرکت کننده مات ومبهوت به صحنه می نگریستند ودرذهن آنها غوغا بود.آنها از مسولین شنیده بودند که ازدواج مسعود با مریم عاری از هرگونه تمایلات جنسی وعلاقه فردی است ولی دراین صحنه چیزی دیگر می دیدند. آن روز با نگاه به چشمان یکایک آنها میشد دید که چگونه مسعود از چشم ودل آنها افتاده است.
بعدها مسئولین که متوجه این تناقض اعضا بخصوص درنشست های داخلی شده بودند با این توجیه که مسعود بابیان این حرف ها درحقیقت می خواست آنچه در ذهن اعضا می گذشته را بیان کند این حرکت زشت رجوی را توجیه ولاپوشانی کنند ولی هیچگاه موفق نشدند واین لکه ننگ وشکار لحظه بیان تمایلات جنسی رجوی برای همیشه در ذهن اعضا ماند.
اکرامی
هرچه به سر کادر امد از حماقت خودشان بود وقتی انقدر کور و بدون عزت نفس بودند که سازمانی را که بعد از عزیمت به خارج قرار بود بصورت شورایی اداره شود را به مرور تسلیم محض رجوی کردند نتیجه اش شد تبدیل شدن به ملیجک های ثنا گوی او
اینها را رجوی بدبخت نکرد خودشان به طنابی پوسیده چنگ زدند از سال 61 که عملا پایان جنگ شهری بود که به شکستی فاجعه امیز منتهی شد تا سال 66 و تاسیس ازتش به اصطلاح خلقی چند سال وقت تفکر داشتند؟اصلا چند بار فرصت کردند کتابی بخوانند؟اینها صلاحیت استقلال فردی خودشان را ندارند انوقت سودای ازادی یک ملت را در سر می پرورانند
یک کلام اینها برعلیه نظام اسلامی زمینه سازحکومت جهانی قایم ال محمد تیغ کشیدندوخداوندمتعال هم انهارابدست خودشان خواروخفیف ومجازات کرده ومیکندوعاقبتی بجزنابودی پس از بی آبرویی ندارند.