سلام حمید رضا
سال نو را به شما تبریک می گویم و امیدوارم سال نو، سال رهایی شما باشد . تا به حال چند نامه از طرف خودم و پدرت برای شما ارسال کردم. هیچ جوابی به من ندادی! من و پدرت چندین سال است در حسرت دیدن شما ماندیم. آرزوی من و پدرت دیدن شماست. ای کاش می توانستم تماسی با شما داشته باشم. مریضی که به آلبانی سرایت کرده نمی دانم چه اوضاع و احوالی داری؟! متاسفانه در جایی قرار گرفتی که امکان تماس با شما را نداریم.
سنی از من و پدرت گذشته، وقتی با پدرت از گذشته شما صحبت می کنم اشکش سرازیر می شود و می گوید این چه بلایی بود سر ما آمد. یک سری آدمهای خدا نشناس که حیف است نام آدم را روی آنها گذاشت، فرزند ما را ربودند و چندین سال است او را زندانی کردند. حمید رضا فرزندم خودت را نجات بده هنوز هم دیر نشده همه ما منتظر شما هستیم هنوز هم ما شما را دوست داریم. با خودت فکر کردی چه بلایی بر سر خودت آوردی؟! حمید رضا دخترت نگران حالت است سراغ شما را از ما می گیرد و می گوید خبری از بابام ندارید؟ تماسی نگرفته؟ نامه ای برای شما ارسال نکرده؟ تنها جوابی که به آن می دهم به خدا توکل کن و برای بابات دعا کن که هر چه زودتر خودش را نجات بدهد. حمید رضا ما منتظر شما هستیم امیدوارم در سال جدید خودت را نجات دهی و به آغوش گرم خانواده برگردی.
مادرت اقدس بندی