نگاهی به عملکرد ضد کارگری فرقه مجاهدین

در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر هستیم روزی که یادآور شورش کارگران امریکایی در سال 1886می باشد و همه ساله کارگران جهان از جمله کارگران در ایران این روز را جشن می گیرند و گرامی می دارند.
اما در سازمان فرقه گرای رجوی این موضوع و وضعیت و مشکلات این قشر زحمتکش که عمدتا صنفی و معیشتی می باشد کاملا فرق می کند و سران فرقه و بطور خاص رهبری این گروه تروریستی این موضوع را سیاسی کرده و سعی می کنند به نفع مطامع شیطانی خودشان حداکثر سواستفاده را کرده و همانند همه مناسبت های ملی و مذهبی اقشار مختلف مردم به سود خوشان مصادره کنند.

لذا دراین رابطه سران فرقه و بطور خاص مریم عضدانلو سرکرده فعلی این فرقه تروریستی که در طول سال یادی از کارگران نمی کند در این روز با دادن یک پیام تکراری که سراسر مملو از آمار و ارقام دروغین می باشد سعی دارند خودشان را مدافع این قشر زحمتکش نشان دهند و در این رابطه همچنین عباس داوری که یک کارگر ساده خیاطی بوده و سواد خواندن نوشتن کافی هم ندارد را بطور فرمالیستی بعنوان مسئول کمیسیون کارگران در شورای دست ساز رجوی منصوب کرده اند که ایشان هم فقط در این روز یادی از کارگران می کند و با ردیف کردن آمار و ارقام دروغین با این قشر زحمتکش اظهار همدردی و همراهی کرده و برای شان اشک تمساح می ریزد.

کمپ اشرف

اما واقعیت اینست که این سازمان فرقه گرا و تروریستی نه تنها هیچ سنخیتی با این قشر زحمتکش ندارد بلکه کاملا ضد اهداف و خواسته های کارگران حرکت و اقدام عملی می کند. برای روشنتر شدن این موضوع نگاهی مختصر می اندازیم به عملکرد و کارنامه سازمان در رابطه با مسئله کار و کارگر؛ اینجانب که بیش از بیست سال بهترین دوران عمرم را در این سازمان تلف کرده ام و از نزدیک شاهد عمکرد و اندیشه ضد کارگری سازمان بوده و تجربیات زیادی در این رابطه دارم.
در سازمانی که روی آرمش علامت سندان هست و به ظاهر خودش را مدافع کارگران قلمداد می کند از نیرو های سازمان در تشکیلات بیگاری می کشد و با ایجاد کار های پوشالی نظیر علف کنی در بیابانهای سوزان عراق و جابجایی مهمات سنگین بدون رعایت مسائل ایمنی و امکانات نظیر دستکش و تنظیف سلاح ها و زرهی ها و خودروها در سرمای طاقت فرسای زمستان و گرمای سوزان عراق بدون کمترین امکانات و فقط و فقط برای مشغول کردن نیروها و خسته کردن جسمی و روحی آنها تا بقول خودشان وقتی رفتن زیر پتو برای استراحت بی هوش بیفتند و مجال فکر و تحلیل و تناقض نداشته باشند و خیلی از نیروهای سازمان بر اثر جابجایی مهمات کمری شده و یا دست درد و زانو درد گرفتند. من یادم هست مهوش سپهری« نسرین» در جواب سوال کسانی که می گفتند چرا این کارهای پوشالی را باید انجام بدهیم و سلامتی مان را از دست بدهیم می گفت اگه زیر این کارها بمیرید هم اشکالی ندارد و شهید محسوب می شوید.
این سازمانی که ادعای حقوق بشری و ادعای حمایت از حقوق کارگران را دارد در زمان تحریم عراق توسط آمریکا مردم عراق بخصوص افراد مسن و بچه های زیر سن قانونی که نیازمند بودند را برای کارهای تاسیساتی سنگین به قرارگاه اشرف می آورد و دوازده ساعت از آنها کار می کشید و بدون دادن غذا به آنها معادل یک دلار آمریکا دینار میداد و اینگونه آنها را استثمار می کرد و یا کارگران سودانی را در حمل ونقل مهمات توپ و تانک در زمان عملیات استفاده می کرد.

این سازمانی که به دروغ خودش را مخالف وضعیت کودکان کار نشان می دهد بچه های زیر سن را درعملیات نظامی که ناقض کنوانسیون های سازمان ملل هست استفاده کرده و به کشتن داده است.

همچنین این سازمان به ظاهر انقلابی و طرفدار کارگران بسیاری از کارگران و دست فروشان و کشاورزان را که تنها نان آور خانواده های شان بودند را درعملیات نظامی خودش تحت عنوان سرانگشتان حکومت ایران کشته است. حالا با این اوصاف به نظر شما مضحک و خنده دار نیست که چنین سازمان ضد منافع کارگران خودش را حامی و مدافع حقوق کارگران بداند؟ مسلما این ادا و شکلک های این سازمان فرقه گرا و تروریستی مرغ پخته را هم به خنده وا می دارد و سران فرقه و بطور خاص مریم عضدانلو سرکرده فعلی این فرقه تروریستی بهتر از هر کسی می دانند که با این اشک تمساح ریختن برای حق و حقوق کارگران کسی را و به ویژه کارگران شریف و زحمتکش ایران را نه تنها فریب نمی دهد بلکه کارگران شریف بارها حتی درزمان حرکات اعتراضی شان در مورد وضعیت معیشتی شان حساب خودشان را از این سازمان فرقه گرا و تروریستی و ضد کارگری جدا کرده تنفروانزجار شدید شان نسبت به این سازمان نشان داده اند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا