چندی قبل آقای امیر یغمایی پس از تولد فرزندش در کشور سوئد ، از سران فرقه رجوی درخواست می کند که به او اجازه ملاقات با مادرش را در آلبانی بدهند تا وی بتواند ضمن ملاقات با مادرش ، کودکش را به او نشان دهد .
یک درخواست ساده ملاقات با مادر که در آن مادر بزرگ نوه نو رسیده اش را هم ببیند .
اما رجوی ها در پاسخ به این درخواست بسیار ساده که حق طبیعی و بدیهی هر انسان است ، از ترس این که این رویه مُد شده و اعضای نگون بخت با جهان بیرون رابطه برقرار نموده و ستون های تشکیلات فرقه ای اش فرو بریزد ، با شدت هر چه تمام تر به مقابله با این درخواست انسانی مبادرت نمودند . آنها با به میدان آوردن برخی از سران فرقه و همچنین با بکارگیری دستگاه تبلیغاتی شان اعم از تلویزیون و فضای مجازی ، انواع هتاکی ها را علیه آقای یغمایی و پدرش نمودند و تا توانستند به فضاسازی علیه آنان پرداختند . اما اجرای این برنامه ها و نوشتن انواع و اقسام مقاله و مطلب علیه خانواده یغمایی در سایت های شان راه به جایی نبرد و رجوی ها که درمانده تر از همیشه شده بودند در یک حرکت شنیع ، مادر امیر یغمایی را به تلویزیون خود آورده تا با سوء استفاده از او به نیات شوم خود که قطع نمودن اعضا با دنیای خارج از فرقه است اعتبار ببخشند اما غافل از اینکه این حرکت آنقدر بیزار کننده بود که تاثیرات منفی آن بسیار زیاد بود زیرا :
* با احساسات یک مادر بازی شد . مادری که مجبور شد در جلوی تلویزیون علیه فرزند و همسرش با بدترین کلمات سخن بگوید و بدون هیچ مدرکی به توهین و ناسزا علیه آنان بپردازد .
* در قسمتی از این شوی مسخره، اکرم حبیب خانی گفت: “کسانی که برای ملاقات درخواست میدهند خودشان را خانواده مجاهدین جا می زنند”. این دروغ در حالی گفته به دستور رجوی ها در تلویزیون آنها مطرح می شود که امیر فرزند خانم اکرم حبیب خانی است و به همین دلیل هم رجوی ها او را به این شو آورده بودند .
* اکرم حبیب خانی در بخشی از صحبت هایش که دقیقاً دیکته شده تشکیلات رجوی بود گفت: “اینها (منظور شوهر و فرزندش است) دیدگاه ارتجاعی در مورد زن دارند و رفتارشان ریشه در زن ستیزی دارد”
سوال اینجاست آیا درخواست ملاقات با مادر و اینکه مادربزرگی بتواند نوه تازه به دنیا آمده اش را ببیند «ارتجاعی» و «زن ستیزانه» است یا اقدامات رجوی ها که زنان را از دیدار «فرزند» ، «نوه» و «خانواده» محروم می کنند و او را همچون کلفت به کار گرفته و برای تحقیر زنان به آنها عنوان «کلفت دوم» (عنوانی که رجوی به زن های تشکیلات داده بود) داده و ازدواج و داشتن خانواده را بر آنان حرام کرده است ؟
* رجوی ها از زبان این خانم مطرح کردند که “پسر علیه مادر به کار گرفته شده است” . آیا درخواست ملاقات با مادر و نشان دادن نوه به مادربزرگ بکارگیری پسر علیه مادر است یا اعمال رجوی ها در عدم اجازه به مادر برای ملاقات با فرزند و نوه و به تلویزیون آوردن مادر برای آن که علیه فرزندش فحاشی کند ؟
* رجوی ها در این نمایش بیزار کننده ، یک مادر را وادر نمودند تا علیه فرزندش به فحاشی پرداخته و به او توهین کند. برخی از توهین ها و فحاشی ها عبارت بودند از : «فرزند ناخلاف» ، «مزدور» ، «آبروباخته» «توطئه گر» .
* و سرانجام و بدتر از همه این که رجوی ها با شقاوت هر چه تمامتر این مادر را وادر نمودند تا از پشت تلویزیون اعلام کند که : “فرزندش حق ندارد حتی بعد از مرگ بر سر مزار او بیاید”.
این شقاوت رجوی ها البته دلایلی دارد . دلیل اصلی این است که رجوی ها از خانواده ها وحشت دارند . از این وحشت دارند که اعضای فرقه با دنیای بیرون از فرقه ارتباط بگیرند و در نتیجه عواطف شان برانگیخته شده و نسبت به حقایق چشم و گوش شان باز شود. در نیتجه تصمیم به ترک فرقه بگیرند و در نهایت فرقه فروبپاشد . آنها نگران جان و سلامت اعضاء نیستند ، آنها نگران این هستند که با رفتن اعضاء آنها دیگر چیزی برای مطرح کردن خودشان در نزد دشمنان ایران ندارند ، چرا که آنها به واسطه داشتن یک تشکیلات که لازمه آن همین اعضای نگون بخت هستند از اربابان غربی و عربی پول و امکانات دریافت می کند همانگونه که با مطرح کردن به اصطلاح «ارتش آزادیبخش» از صدام پول و سلاح و قرارگاه و دیگر امکانات را می گرفت . از این رو رجوی ها برای محکم کاری به اعضای نگون بخت فرقه دیکته کرده اند که نه تنها در زمان حیات بلکه حتی پس از مرگ هم نباید پای خانواده ها باز شود. رجوی ها می خواهند با این محکم کاری مانع از ایجاد هرگونه شکاف در ذهن اعضاء بشوند . اما شقاوت اگر جواب داشت که یزید و شمر و ابن زیاد بازندگان بزرگ تاریخ نبودند .
صالحی